نیوکولا تسلا کیست ؟
نیکولا تسلا (Nikola Tesla) یک صربی آمریکایی بود. وی مخترع، مهندس برق، مهندس مکانیک و آینده پژوه بود که بیشتر به دلیل مشارکت در طراحی سیستم تامین برق مدرن (AC) به شهرت رسیده است. نیکولا تسلا در امپراتوری اتریش به دنیا آمد و بزرگ شد. در دهه 1870، به تحصیل مهندسی و فیزیک بدون دریافت مدرک مشغول شد و در اوایل دهه 1880 تجربه عملی را در زمینه تلفن و در کانتیننتال ادیسون در صنعت برق جدید کسب کرد. نیکولا تسلا در سال 1884 به ایالات متحده مهاجرت کرد و مقیم همانجا شد. وی برای مدت کوتاهی در کارخانه ماشین سازی ادیسون در شهر نیویورک کار کرد. نیکولا تسلا با کمک شرکای خود برای تامین مالی و بازاریابی ایده های خود، آزمایشگاه ها و شرکت هایی را در نیویورک راه اندازی کرد تا طیف وسیعی از دستگاه های الکتریکی و مکانیکی را توسعه دهند. موتور القایی جریان متناوب (AC) و اختراعات AC چندفاز مربوطه، که توسط وستینگهاوس الکتریک در سال 1888 مجوز گرفت، پول قابل توجهی را برای او به ارمغان آورد و سنگ بنای سیستم چند فازی شد که آن شرکت در نهایت به بازار عرضه کرد.
نیکولا تسلا در تلاش برای توسعه اختراعاتی که می توانست ثبت اختراع کند و به بازار عرضه کند، طیف وسیعی از آزمایش ها را با نوسانگرها (ژنراتورهای مکانیکی)، لوله های تخلیه الکتریکی و تصویربرداری اولیه اشعه ایکس انجام داد. او همچنین یک قایق کنترلشده بیسیم ساخت که یکی از اولین قایقهایی بود که تا به حال به نمایش گذاشته شد. نیکولا تسلا به عنوان یک مخترع به خوبی شناخته شد و دستاوردهای خود را به افراد مشهور و مشتریان ثروتمند در آزمایشگاه خود نشان داد و به دلیل مهارت خود در سخنرانی های عمومی مورد توجه قرار گرفت. در طول دهه 1890، نیکولا تسلا ایده های خود را برای روشنایی بی سیم و توزیع بی سیم برق در سراسر جهان در آزمایش های برق با ولتاژ بالا و فرکانس بالا در نیویورک و کلرادو اسپرینگز (Colorado) دنبال کرد. در سال 1893، او اظهاراتی در مورد امکان ارتباط بی سیم با دستگاه های خود ارائه کرد.
تسلا سعی کرد از این ایدهها در پروژه ناتمام برج واردنکلیف (Wardenclyffe Tower)، یک فرستنده برق و ارتباطات بیسیم بین قارهای، استفاده عملی کند، اما قبل از اینکه بتواند آن را تکمیل کند، بودجه اش تمام شد. پس از واردنکلیف، نیکولا تسلا در دهه های 1910 و 1920 یک سری اختراع را با درجات مختلف موفقیت آزمایش کرد. تسلا که بیشتر پول خود را خرج کرده بود، در مجموعه ای از هتل های نیویورک زندگی می کرد و قبض های پرداخت نشده را پشت سر گذاشت. او در ژانویه 1943 در شهر نیویورک درگذشت. کار تسلا پس از مرگ او در هاله ای از ابهام قرار گرفت تا اینکه در سال 1960 کنفرانس عمومی وزن ها و اندازه ها واحد SI چگالی شار مغناطیسی را به افتخار او تسلا نامید. از دهه 1990، علاقهی مردمی به تسلا افزایش یافته است.
نام به فارسى | نیکولا تسلا |
---|---|
نام به انكليسى | Nikola Tesla |
تاریخ تولد | 10 ژوئیه 1856 |
تاریخ مرگ | 7 ژانویه 1943 |
محل زندگی | نامشخص |
همسر | ندارد |
شغل | مخترع، مهندس برق و مهندس مکانیک |
ثروت | نامشخص |
اوایل زندگی نیکولا تسلا
نیکولا تسلا یک صرب بود که در دهکده اسمیلجان (Smiljan)، در مرز نظامی امپراتوری اتریش (کرواسی کنونی)، در 10 ژوئیه به دنیا آمد. پدرش، میلوتین تسلا (Milutin Tesla، 1819-1879) نام داشت که یک کشیش در کلیسای ارتدکس شرقی بود. مادر نیکولا تسلا، جوکا ماندیک (Đuka Mandić، 1822-1892) نام داشت که پدرش نیز کشیش کلیسای ارتدوکس شرقی بود. جوکا استعدادی در ساخت ابزارهای صنایع دستی خانگی و لوازم مکانیکی داشت و توانایی حفظ اشعار حماسی صربی را نیز داشت، این در حالی بود که جوکا هرگز آموزش رسمی ندیده بود. نیکولا تسلا حافظه و تواناییهای خلاقانه خود را مدیون ژنتیک و تأثیر مادرش میداند. اجداد نیکولا تسلا از غرب صربستان، نزدیک مونته نگرو بودند. نیکولا تسلا چهارمین فرزند از پنج فرزند خانواده بود. او سه خواهر به نامهای میلکا (Milka)، آنجلینا (Angelina) و ماریکا (Marica) و یک برادر بزرگتر به نام دین (Dane) داشت که وقتی نیکولا تسلا پنج ساله بود در یک تصادف اسبسواری جان خود را از دست داد.
در سال 1861، نیکولا تسلا به مدرسه ابتدایی در اسمیلجان رفت و در آنجا زبان آلمانی، علم حساب و دین اموخت. در سال 1862، خانواده تسلا به نزدیک گوسپیک (Gospić)، جایی که پدر تسلا به عنوان کشیش محله کار می کرد، نقل مکان کردند. نیکولا تسلا تحصیلات ابتدایی و پس از آن دوره راهنمایی را به پایان رساند. در سال 1870، تسلا به کارلواچ (Karlovac) نقل مکان کرد. برای حضور در دبیرستان در Higher Real Gymnasium جایی که کلاس ها به زبان آلمانی برگزار می شد، همانطور که در مدارس در مرز نظامی اتریش – مجارستان معمول بود. نیکولا تسلا بعدها نوشت که به نمایش الکتریسیته توسط استاد فیزیک خود علاقه مند شد. تسلا خاطرنشان کرد که تظاهرات این پدیده اسرارآمیز او را بر آن داشت که از این نیروی شگفت انگیز بیشتر بداند. تسلا قادر به انجام محاسبات انتگرال در سر خود بود، که باعث شد معلمانش به این فکر برسند که او تقلب می کند. او دوره چهار ساله خود را در سه سال به پایان رساند و در سال 1873 فارغ التحصیل شد.
پس از فارغ التحصیلی، نیکولا تسلا به اسمیلجان بازگشت، اما به زودی به وبا مبتلا شد و به مدت 9 ماه در بستر بود و چندین بار نزدیک به مرگ بود. در یک لحظه ناامیدی، پدر تسلا (که در ابتدا از او می خواست وارد مقام کشیش شود)، قول داد در صورت بهبودی از بیماری، او را به بهترین دانشکده مهندسی بفرستد. سال بعد، نیکولا تسلا با فرار از جنوب شرقی لیکا (Lika) به تومینگاج (Tomingaj)، در نزدیکی گراچاک، از خدمت اجباری به ارتش اتریش – مجارستان در اسمیلجان فرار کرد. در آنجا او با پوشیدن لباس شکارچی، کوه ها را کاوش کرد. نیکولا تسلا گفت که این تماس با طبیعت او را از نظر جسمی و روحی قوی تر کرده است. او در زمان اقامت در تومینگاج (Tomingaj) کتاب های زیادی خواند و بعدا گفت که آثار مارک تواین (Mark Twain’s)به او کمک کرده است تا به طور معجزه آسایی از بیماری قبلی خود بهبود یابد.
نیکولا تسلا در سال 1875 با بورسیه نظامی مرزی در کالج فنی سلطنتی گراتس (Graz) ثبت نام کرد. تسلا در زندگی نامه خود گفته است که سخت کار کرده و بالاترین نمرات ممکن را کسب کرده است، 9 امتحان را گذرانده است (تقریبا دو برابر تعداد مورد نیاز ) و از رئیس دانشکده فنی تقدیر نامه ای دریافت کرده است. خطاب به پدرش که گفت: پسرت ستاره درجه یک است.
در گراتس، نیکولا تسلا به شیفتگی خود نسبت به سخنرانی های مفصل در مورد الکتریسیته ارائه شده توسط پروفسور یاکوب پوشل (Jakob Pöschl) اشاره کرد و توضیح داد که چگونه او پیشنهاداتی را برای بهبود طراحی موتور الکتریکی که پروفسور نشان می دهد ارائه می دهد. اما در سال سوم تحصیلی خود در مدرسه شکست می خورد و هرگز فارغ التحصیل نشد و در دسامبر 1878 گراتس را ترک کرد. یک زندگینامه نویس می گوید تسلا درس نمی خواند و ممکن است به دلیل قمار و زن بازی اخراج شده باشد. خانواده تسلا پس از ترک مدرسه از او خبری نداشتند. در میان همکلاسی هایش شایعه ای وجود داشت که او در رودخانه مور نزدیک غرق شده است اما در ژانویه یکی از دوستانش به نیکولا تسلا در شهر ماریبور (Maribor) در آن سوی مرز در اسلوونی برخورد کرد و آن برخورد را به خانواده تسلا گزارش داد.
معلوم شد که نیکولا تسلا در آنجا به عنوان نقشه کش برای 60 فلورین در ماه کار کرده است.در مارس 1879، میلوتین سرانجام پسرش را پیدا کرد و سعی کرد او را متقاعد کند که به خانه بازگردد و تحصیلات خود را در پراگ ادامه دهد. تسلا در اواخر همان ماه، زمانی که به دلیل نداشتن اجازه اقامت اخراج شد، به گوسپیچ (Gospić) بازگشت. پدر تسلا ماه بعد، در 17 آوریل 1879، در سن 60 سالگی پس از یک بیماری نامشخص درگذشت. در طول بقیه سال نیکولا تسلا به کلاس بزرگی از دانش آموزان در مدرسه قدیمی خود در گوسپیچ تدریس می کرد. در ژانویه 1880، دو تن از عموهای تسلا به اندازه کافی پول جمع کردند تا به او کمک کنند تا گوسپیچ را به مقصد پراگ ترک کند، جایی که قرار بود در آنجا تحصیل کند. نیکولا تسلا برای ثبت نام در دانشگاه چارلز – فردیناند خیلی دیر وارد شد. او هرگز زبان یونانی را مطالعه نکرده بود و او در چک بی سواد بود. با این حال، تسلا به عنوان حسابرس در سخنرانیهای فلسفه در دانشگاه شرکت کرد، اما برای دورهها نمرهای دریافت نکرد.
نیکولا تسلا در سال 1881 به بوداپست (Budapest)، مجارستان نقل مکان کرد تا زیر نظر تیوادار پوشکاش (Tivadar Puskás) در یک شرکت تلگراف، صرافی تلفن بوداپست کار کند. به محض ورود، تسلا متوجه شد که شرکتی که در آن زمان در حال ساخت بود کارایی ندارد، بنابراین او بهعنوان نقشهکش در دفتر مرکزی تلگراف کار کرد. در عرض چند ماه، صرافی تلفن بوداپست فعال شد و تسلا به عنوان مدیر ارشد برق منسوب شد. تسلا در طول کار خود، پیشرفتهای زیادی در تجهیزات ایستگاه مرکزی انجام داد و ادعا کرد که یک تکرارکننده یا تقویتکننده تلفن را کامل کرده است، که هرگز ثبت اختراع نشد و به طور عمومی توضیح داده نشد.
فعالیت و اختراعات نیکولا تسلا
فعالیت نیکولا تسلا در ادیسون
در سال 1882، تیوادار پوشکاش شغل دیگری برای نیکولا تسلا در پاریس با شرکت کانتیننتال ادیسون پیدا کرد. تسلا شروع به کار در صنعتی کرد که در آن زمان یک صنعت کاملا جدید بود. این شرکت چندین زیرمجموعه داشت و نیکولا تسلا در Société Electrique Edison، بخش در حومه Ivry-sur-Seine پاریس که مسئول نصب سیستم روشنایی بود، کار می کرد. در آنجا او تجربیات عملی زیادی در مهندسی برق به دست آورد. مدیر آنجا، به دانش پیشرفته ی نیکولا تسلا در مهندسی و فیزیک توجه کرد و به زودی او را مجبور به طراحی و ساخت نسخه های بهبود یافته دینام و موتورهای تولید کرد. آنها همچنین او را برای عیب یابی مشکلات مهندسی در سایر تاسیسات ادیسون که در اطراف فرانسه و آلمان ساخته شده بودند فرستادند.
مهاجرت به ایالات متحده
در سال 1884، چارلز باتچلور (Charles Batchelor)، مدیر ادیسون، که بر نصب پاریس نظارت می کرد، برای مدیریت کارخانه ماشین سازی ادیسون، یک بخش تولیدی واقع در شهر نیویورک، به ایالات متحده بازگردانده شد و از تسلا درخواست کرد تا همراه وی به ایالات متحده برود. در ژوئن 1884، نیکولا تسلا مهاجرت کرد و تقریبا بلافاصله در ماشین کار در قسمت پایین شرقی منهتن (Manhattan’s)، یک مغازه پر ازدحام با نیروی کار متشکل از صدها ماشینکار، کارگر، کارکنان مدیریت و 20 مهندس میدانی شروع به کار کرد. نیکولا تسلا روی عیبیابی تاسیسات و بهبود ژنراتورها کار میکرد. برنارد کارلسون (W. Bernard Carlson)، که یک مورخ، بود اشاره می کند که تسلا ممکن است تنها چند بار با بنیانگذار شرکت توماس ادیسون ملاقات کرده باشد. یکی از آن مواقع در زندگینامه تسلا ذکر شد که در آن، پس از بیدار ماندن تمام شب برای تعمیر دینامهای آسیبدیده در کشتی اقیانوس پیمای اساس اورگان، با بتچلور (Batchelor) و ادیسون برخورد کرد، که در مورد «پاریزیایی» خود که تمام شب بیرون بودند، شوخی کردند.
پس از اینکه نیکولا تسلا به آنها گفت که تمام شب را برای تعمیر اورگان بیدار بوده است، ادیسون به بتچلور اظهار نظر کرد که این یک مرد خوب لعنتی است. یکی از پروژه هایی که به نیکولا تسلا داده شد، توسعه یک سیستم روشنایی خیابانی مبتنی بر لامپ قوسی بود. روشنایی قوس الکتریکی محبوب ترین نوع روشنایی خیابان بود، اما به ولتاژ بالا نیاز داشت و با سیستم لامپ رشته ای کم ولتاژ ادیسون ناسازگار بود و باعث شد این شرکت قراردادهای خود را در برخی شهرها از دست بدهد. طرحهای تسلا هرگز به تولید نرسیدند، احتمالا به دلیل پیشرفتهای فنی در روشنایی مهتابی خیابانها یا به دلیل قرارداد نصبی که ادیسون با یک شرکت روشنایی قوس الکتریکی انجام داد.
تسلا در مجموع شش ماه در ماشین ورکز کار کرد که در نهایت آنرا ترک کرد. اینکه چه رویدادی باعث خروج او شد مشخص نیست. این ممکن است به علت این باشد که وی پاداش مورد نظر خود را دریافت نکرده باشد (چه برای طراحی مجدد ژنراتورها و چه برای سیستم روشنایی قوس الکتریکی که در قفسه گذاشته شده بود). نیکولا تسلا قبلا با شرکت ادیسون بر سر پاداش های پرداخت نشده ای که او معتقد بود به دست آورده بود، برخورد کرده بود. تسلا در زندگینامه خود اظهار داشت که مدیر کارخانه ماشین سازی ادیسون یک جایزه 50000 دلاری برای طراحی بیست و چهار نوع مختلف ماشین استاندارد ارائه کرده است اما معلوم شد که این یک شوخی عملی است. نسخههای بعدی این داستان، خود توماس ادیسون را پیشنهاد میکند و سپس از معامله خودداری میکند و به طعنه میگوید: «تسلا، تو طنز آمریکایی ما را نمیفهمی». از آنجایی که باتچلور، مدیر ماشین ورکز، در پرداخت پول خسیس بود و شرکت آن مقدار پول نقد (معادل 1.4 میلیون دلار در سال 2021) را در اختیار نداشت، اندازه پاداش در هر دو داستان عجیب و غریب ذکر شده است. دفتر خاطرات تسلا حاوی تنها یک توضیح در مورد آنچه در پایان کارش رخ داد دارد، یادداشتی که او روی دو صفحه از 7 دسامبر 1884 تا 4 ژانویه 1885 خط زد و میگوید: «به سلامتی کار ماشین ادیسون».
تولید چراغ برق توسط نیکولا تسلا
بلافاصله پس از ترک شرکت ادیسون، نیکولا تسلا در حال کار بر روی ثبت اختراع یک سیستم روشنایی قوس الکتریکی بود، احتمالا همان سیستمی که او در ادیسون توسعه داده بود. در مارس 1885، او با لموئل دبلیو سرل (Lemuel W. Serrell) وکیل ثبت اختراع، همان وکیلی که ادیسون از آن استفاده می کرد، ملاقات کرد تا برای ارسال ثبت اختراعاتش از وی کمک بگیرد. سرل، تسلا را به دو تاجر به نامهای رابرت لین (Robert Lane) و بنجامین ویل (Benjamin Vail) معرفی کرد، که موافقت کردند یک شرکت تولیدی و ابزارآلات روشنایی قوس الکتریکی را به نام تسلا برق و تولید، تامین مالی کنند. نیکولا تسلا تا پایان سال برای به دست آوردن اختراعاتی که شامل یک ژنراتور DC بهبودیافته، اولین اختراعات صادر شده برای تسلا در ایالات متحده و ساخت و نصب سیستم در Rahway، نیوجرسی، کار کرد. سیستم جدید تسلا در مطبوعات فنی مورد توجه قرار گرفت که در مورد ویژگی های پیشرفته آن اظهار نظر کردند.
سرمایه گذاران علاقه کمی به ایده های نیکولا تسلا برای انواع جدید موتورهای جریان متناوب و تجهیزات انتقال الکتریکی نشان دادند. پس از راه اندازی این شرکت در سال 1886، آنها تصمیم گرفتند که بخش تولیدی کسب و کار بیش از حد رقابتی است و به سادگی یک شرکت برق را راه اندازی کردند. آنها یک شرکت جدید تاسیس کردند و شرکت تسلا را رها کردند و مخترع را بی پول گذاشتند. نیکولا تسلا حتی کنترل اختراعاتی را که ایجاد کرده بود از دست داد، زیرا آنها را در ازای سهام به شرکت واگذار کرده بود. او مجبور بود در مشاغل مختلف تعمیر برق و به عنوان حفار خندق با 2 دلار در روز کار کند. بعدها در زندگی تسلا آن بخش از سال 1886 را به عنوان دوران سختی بازگو کرد و نوشت: «تحصیلات عالی من در شاخههای مختلف علوم، مکانیک و ادبیات به نظرم یک تمسخر بود».
AC و موتور القایی نیکولا تسلا
در اواخر سال 1886، تسلا با آلفرد اس. براون (Alfred S. Brown)، سرپرست اتحادیه وسترن، و چارلز فلچر پک (Charles Fletcher Peck)، که یک وکیل نیویورکی بود، ملاقات کرد. این دو مرد در راه اندازی شرکت ها و ترویج اختراعات و ثبت اختراعات برای منافع مالی تجربه داشتند. بر اساس ایده های جدید تسلا برای تجهیزات الکتریکی، از جمله ایده موتور حرارتی مغناطیسی، آنها موافقت کردند که از مخترع حمایت مالی کنند و حق ثبت اختراع او را مدیریت کنند. آنها با هم در آوریل 1887 شرکت تسلا الکتریک را تشکیل دادند، با توافقی مبنی بر اینکه سود حاصل از اختراعات تولید شده یک سوم به نیکولا تسلا، یک سوم به پک و براون، و یک سوم به بودجه توسعه تعلق می گیرد. آنها آزمایشگاهی را برای نیکولا تسلا در خیابان 89 لیبرتی در منهتن راه اندازی کردند، جایی که او روی بهبود و توسعه انواع جدیدی از موتورهای الکتریکی، ژنراتورها و سایر دستگاه ها کار کرد.
در سال 1887، نیکولا تسلا یک موتور القایی را توسعه داد که با جریان متناوب (AC) کار می کرد، یک قالب سیستم قدرت که به دلیل مزایای آن در انتقال ولتاژ بالا و مسافت های طولانی به سرعت در حال گسترش در اروپا و ایالات متحده بود. موتور از جریان چند فازی استفاده میکرد که یک میدان مغناطیسی دوار برای چرخاندن موتور ایجاد میکرد (اصلی که تسلا ادعا میکرد در سال 1882 طراحی کرده است). این موتور الکتریکی ابتکاری که در ماه مه 1888 به ثبت رسید، یک طرح ساده خودراهانداز بود که نیازی به کموتاتور نداشت، بنابراین از جرقهزدن و تعمیر و نگهداری مداوم برسهای مکانیکی که دائما در حال سرویس و تعویض هستند، جلوگیری میکرد.
همراه با ثبت اختراع موتور، پک و براون ترتیبی دادند که اختراع این موتور را به اطلاع عموم برسانند، با آزمایش مستقل برای تأیید اینکه یک پیشرفت عملکردی است، شروع کردند و به دنبال آن انتشارات مطبوعاتی به نشریات فنی ارسال شد تا مقالات همزمان با صدور حق اختراع اجرا شوند. فیزیکدان ویلیام آرنولد آنتونی (که موتور را آزمایش کرد) و سردبیر مجله Electrical World توماس کامرفورد مارتین (Thomas Commerford Martin) ترتیبی دادند که نیکولا تسلا موتور AC خود را در 16 مه 1888 در موسسه مهندسین برق آمریکا نشان دهد. مهندسان شاغل در شرکت تولید و برق وستینگهاوس (Westinghouse) به جورج وستینگهاوس گزارش دادند که تسلا دارای یک موتور AC و سیستم قدرت مرتبط با آن است، چیزی که وستینگهاوس برای سیستم جریان متناوب که قبلا بازاریابی می کرد به آن نیاز داشت. وستینگهاوس به دنبال ثبت اختراع بر روی یک موتور القایی مبتنی بر میدان مغناطیسی بدون جابجایی مشابه بود که در سال 1885 توسعه یافت و در مقاله ای در مارس 1888 توسط فیزیکدان ایتالیایی گالیله فراریس (Westinghouse) ارائه شد. او با خود فکر کرد که اختراع نیکولا تسلا احتمالا بازار را کنترل کند.
در ژوئیه 1888، براون و پک با جورج وستینگهاوس برای طراحی موتور القایی چند فازی و ترانسفورماتور تسلا به مبلغ 60000 دلار نقد و سهام و حق امتیاز 2.50 دلار به ازای هر اسب بخار AC که توسط هر موتور تولید می شود، مذاکره کردند. وستینگهاوس همچنین نیکولا تسلا را به مدت یک سال با هزینه هنگفت 2000 دلاری (57600 دلار به دلار امروزی) در ماه استخدام کرد تا به عنوان مشاور در آزمایشگاههای شرکت وستینگهاوس الکتریک و تولید در پیتسبورگ مشغول به کار شود.
در طول آن سال، نیکولا تسلا در پیتسبورگ کار کرد و به ایجاد یک سیستم جریان متناوب برای تامین برق ترامواهای شهر کمک کرد. او آن را به دلیل درگیری با سایر مهندسان وستینگهاوس بر سر بهترین روش اجرای برق متناوب، دوره ای خسته کننده یافت. آنها بر روی یک سیستم AC 60 چرخه ای که تسلا پیشنهاد کرده بود (برای مطابقت با فرکانس کاری موتور تسلا) مستقر شدند، اما به زودی متوجه شدند که این سیستم برای ترامواها کار نمی کند، زیرا موتور القایی تسلا فقط می تواند با سرعت ثابت کار کند. آنها در نهایت از یک موتور کششی DC استفاده کردند.
آشفتگی بازار
نمایش موتور القایی خود توسط نیکولا تسلا و پس از آن وستینگهاوس، و مجوز ثبت اختراع هر دو در سال 1888، در زمان رقابت شدید بین شرکتهای الکتریکی رخ داد. سه شرکت بزرگ، وستینگهاوس، ادیسون، و تامسون – هوستون، در تلاش بودند تا در یک تجارت سرمایه بر، رشد کنند و در عین حال از لحاظ مالی یکدیگر را کاهش دهند. حتی یک کمپین تبلیغاتی «جنگ جریانها» با ادیسون الکتریک در جریان بود که تلاش میکرد ادعا کند سیستم جریان مستقیم آنها بهتر و ایمنتر از سیستم جریان متناوب وستینگهاوس است. رقابت در این بازار به این معنی بود که وستینگهاوس پول نقد یا منابع مهندسی برای توسعه موتور تسلا و سیستم چند فازی مربوطه را فورا در اختیار نخواهد داشت.
دو سال پس از امضای قرارداد تسلا، وستینگهاوس الکتریک با مشکل مواجه شد. فروپاشی نزدیک بانک Barings در لندن، باعث وحشت مالی سال 1890 شد و باعث شد که سرمایه گذاران وام های خود را به وستینگهاوس الکتریک طلب کنند. کمبود ناگهانی پول نقد، شرکت را مجبور کرد تا بدهی های خود را مجددا پرداخت کند. وام دهندگان جدید از وستینگهاوس خواستند که هزینه های بیش از حد برای خرید شرکت های دیگر، تحقیقات و اختراعات، از جمله حق امتیاز هر موتور در قرارداد تسلا را کاهش دهد. در آن مرحله، موتور القایی تسلا ناموفق بود و در حال توسعه بود.
حتی اگر نمونه های عملیاتی موتور نادر بودند، سیستم های قدرت چند فازی مورد نیاز برای راه اندازی آن حتی نادرتر بود. در اوایل سال 1891، جورج وستینگهاوس مشکلات مالی خود را به صراحت برای نیکولا تسلا توضیح داد و گفت که اگر خواسته های وام دهندگان خود را برآورده نکند، دیگر کنترل وستینگهاوس الکتریک را در دست نخواهد داشت و تسلا باید با بانکداران معامله کند. مزایای داشتن وستینگهاوس همچنان برای تسلا آشکار به نظر می رسید و او موافقت کرد که شرکت را از بند پرداخت حق امتیاز در قرارداد رها کند. شش سال بعد وستینگهاوس حق اختراع تسلا را به مبلغ 216000 دلار به عنوان بخشی از توافقنامه اشتراک اختراع که با جنرال الکتریک (شرکتی که از ادغام ادیسون و تامسون – هوستون در سال 1892 ایجاد شد) خریداری کرد.
آزمایشگاه های نیویورک نیکولا تسلا
پولی که تسلا از صدور مجوز اختراعات AC خود به دست آورد، او را بطور مستقل ثروتمند کرد و به او زمان و بودجه داد تا به دنبال منافع خود باشد. در سال 1889، تسلا از مغازه خیابان آزادی که پک و براون اجاره کرده بودند، نقل مکان کرد و برای دهها سال آینده در یک سری فضاهای کارگاهی – آزمایشگاهی در منهتن (Manhattan) کار کرد. اینها شامل آزمایشگاهی در خیابان بزرگ 175 (1889-1892)، طبقه چهارم خیابان پنجم جنوبی 33-35 (1892-1895)، و طبقات ششم و هفتم خیابان هیوستون شرقی 46 و 48 (1895-1902) بود. نیکولا تسلا و کارکنان استخدام شده اش برخی از مهم ترین کارهای او را در این کارگاه ها انجام دادند.
سیم پیچ نیکولا تسلا
در تابستان 1889، تسلا به نمایشگاه جهانی در پاریس سفر کرد و از آزمایشهای هاینریش هرتز (Heinrich Hertz’s) در سالهای 1886-1888 که وجود تشعشعات الکترومغناطیسی، از جمله امواج رادیویی را ثابت کرد، مطلع شد. یکولا نتسلا این کشف جدید را «طراوت بخش» یافت و تصمیم گرفت آن را به طور کامل کاوش کند. در تکرار و سپس گسترش این آزمایشها، تسلا سعی کرد یک سیمپیچ رامکورف را با دینام پرسرعتی که به عنوان بخشی از سیستم روشنایی قوس بهبود یافته ایجاد میکرد تغذیه کند، اما دریافت که جریان فرکانس بالا هسته آهنی را بیش از حد گرم کرده و عایق را ذوب میکند. بین سیم پیچ های اولیه و ثانویه در سیم پیچ. برای رفع این مشکل، تسلا «ترانسفورماتور نوسانی» خود را با یک شکاف هوا به جای مواد عایق بین سیمپیچهای اولیه و ثانویه و یک هسته آهنی که میتوانست به موقعیتهای مختلف در داخل یا خارج از سیمپیچ جابجا شود، ارائه کرد، که بعدها سیم پیچ تسلا نامیده شد که برای تولید برق با ولتاژ بالا، جریان کم، جریان متناوب فرکانس بالا استفاده می شود. او از این مدار ترانسفورماتور رزونانسی در کار برق بی سیم بعدی خود استفاده کرد.
روشنایی بی سیم
پس از سال 1890، نیکولا تسلا با استفاده از ولتاژهای متناوب AC بالا که با سیم پیچ تسلای او تولید می شد، انتقال نیرو را با اتصال القایی و خازنی آزمایش کرد. او تلاش کرد تا یک سیستم روشنایی بیسیم مبتنی بر اتصال القایی و خازنی میدان نزدیک ایجاد کند و مجموعهای از تظاهرات عمومی را انجام داد که در آن لولههای Geissler و حتی لامپهای رشتهای را از سراسر یک صحنه روشن کرد. او بیشتر دهه را با کمک سرمایه گذاران مختلف بر روی تغییرات این شکل جدید نورپردازی کار کرد، اما هیچ یک از سرمایه گذاری ها موفق نشدند از یافته های او محصول تجاری بسازند. نیکولا تسلا از سال 1892 تا 1894 به عنوان معاون مؤسسه مهندسین برق آمریکا، پیشرو IEEE امروزی (همراه با مؤسسه مهندسین رادیو) خدمت کرد.
سیستم چند فازی و نمایشگاه کلمبیا
در آغاز سال 1893، مهندس وستینگهاوس، چارلز اف. اسکات (Charles F. Scott ) و سپس بنجامین جی. لام (Benjamin G. Lamme) پیشرفت هایی را در نسخه ای کارآمد از موتور القایی تسلا انجام دادند. بنجامین جی. لام راهی برای سازگار ساختن سیستم چند فازی مورد نیاز با سیستمهای قدیمیتر تک فاز AC و DC با توسعه یک مبدل چرخشی پیدا کرد. وستینگهاوس الکتریک اکنون راهی برای ارائه برق به همه مشتریان بالقوه داشت و شروع به نام تجاری سیستم AC چند فاز خود به عنوان سیستم چند فازی تسلا کرد. آنها معتقد بودند که حق ثبت اختراع تسلا به آنها نسبت به سایر سیستم های AC چند فازی اولویت دارد.
وستینگهاوس الکتریک از نیکولا تسلا خواست تا در نمایشگاه جهانی کلمبیا در سال 1893 در شیکاگو شرکت کند، جایی که شرکت فضای بزرگی در ساختمان برق اختصاص داده شده به نمایشگاه های برق داشت. وستینگهاوس الکتریک در مناقصه روشن کردن نمایشگاه با جریان متناوب برنده شد و این یک رویداد کلیدی در تاریخ برق متناوب بود، زیرا این شرکت ایمنی، قابلیت اطمینان و کارایی یک سیستم جریان متناوب را که چند فازی بود و میتوانست به عموم مردم آمریکا آن را نشان داد.
یک فضای نمایشگاهی ویژه برای نمایش اشکال و مدل های مختلف موتور القایی تسلا راه اندازی شد. میدان مغناطیسی چرخشی که آنها را به حرکت درآورده بود، از طریق یک سری نمایشها توضیح داده شد، از جمله تخم کلمب که از سیمپیچ دو فازی که در یک موتور القایی یافت میشود برای چرخاندن یک تخممرغ مسی و ایستادن آن استفاده میکرد. تسلا در طول دوره شش ماهه آن به مدت یک هفته از نمایشگاه بازدید کرد تا در کنگره بین المللی برق شرکت کند و مجموعه ای از نمایش ها را در نمایشگاه وستینگهاوس برگزار کند. یک اتاق مخصوص تاریک ساخته شده بود که تسلا سیستم روشنایی بی سیم خود را با استفاده از نمایشی که قبلا در سراسر آمریکا و اروپا انجام داده بود، نشان داد؛ این موارد شامل استفاده از جریان متناوب با ولتاژ بالا و فرکانس بالا برای روشن شدن لامپ های تخلیه گاز بی سیم بود.
ژنراتور نوسانی بخار
نیکولا تسلا در طول ارائه خود در کنگره بین المللی برق در سالن کشاورزی نمایشگاه کلمبیا، ژنراتور برق رفت و برگشتی با بخار خود را که در آن سال ثبت اختراع کرد، معرفی کرد، چیزی که به نظر او راه بهتری برای تولید جریان متناوب است. بخار به اجبار وارد نوسانگر شد و با سرعت از طریق یک سری پورت به بیرون رفت و پیستونی را که به آرمیچر متصل شده بود به بالا و پایین فشار داد. آرمیچر مغناطیسی با سرعت زیاد بالا و پایین می لرزید و میدان مغناطیسی متناوب ایجاد می کرد. این جریان الکتریکی متناوب را در سیم پیچ های سیم واقع در مجاورت القا می کند. بخشهای پیچیده یک موتور – ژنراتور بخار را از بین برد، اما هرگز به عنوان یک راهحل مهندسی امکانپذیر برای تولید برق مورد توجه قرار نگرفت.
مشاوره در مورد نیاگارا
در سال 1893، ادوارد دین آدامز (Edward Dean Adams)، که ریاست شرکت ساخت و ساز آب مروارید آبشار نیاگارا را بر عهده داشت، نظر تسلا را در مورد بهترین سیستم برای انتقال نیروی تولید شده در آبشار جویا شد. طی چندین سال، یک سری پیشنهادات و مسابقات آزاد در مورد بهترین استفاده از برق تولید شده توسط آبشار وجود داشت. از جمله سیستم های پیشنهادی توسط چندین شرکت آمریکایی و اروپایی می توان به AC دوفاز و سه فاز، DC ولتاژ بالا و هوای فشرده اشاره کرد. آدامز از تسلا اطلاعاتی در مورد وضعیت فعلی همه سیستم های رقیب درخواست کرد. تسلا به آدامز توصیه کرد که یک سیستم دو فاز قابل اطمینان ترین است و یک سیستم وستینگهاوس برای روشن کردن لامپ های رشته ای با استفاده از جریان متناوب دو فاز وجود دارد. این شرکت بر اساس توصیه تسلا و نشان دادن وستینگهاوس در نمایشگاه کلمبیا مبنی بر اینکه آنها می توانند یک سیستم AC کامل بسازند، قراردادی را با وستینگهاوس الکتریک برای ساخت یک سیستم مولد AC دو فاز در آبشار نیاگارا منعقد کرد. در همان زمان، قرارداد دیگری به جنرال الکتریک برای ساخت سیستم توزیع AC منعقد شد.
شرکت نیکولا تسلا
در سال 1895، ادوارد دین آدامز (Edward Dean Adams)، تحت تأثیر آنچه در هنگام بازدید از آزمایشگاه تسلا مشاهده کرد، موافقت کرد که به تأسیس شرکت نیکولا تسلا کمک کند تا سرمایهگذاری، توسعه و بازاریابی انواع اختراعات و اختراعات قبلی تسلا و همچنین موارد جدید را راهاندازی کند. آلفرد براون قرارداد امضا کرد و اختراع هایی را که تحت رهبری پک و براون توسعه داده بودند را به همراه آورد. هیئت مدیره با ویلیام برچ رنکین و چارلز اف. کوانی پر شد. انها سرمایه گذاران کمی پیدا کردند. اواسط دهه 1890 از نظر مالی دوران سختی بود و حق اختراع نورپردازی بی سیم و نوسانگرها که برای عرضه به بازار راه اندازی شد هرگز به نتیجه نرسید. این شرکت برای چند دهه آینده اختراع های تسلا را مدیریت می کرد.
آتش آزمایشگاه
در ساعات اولیه صبح 13 مارس 1895، ساختمان خیابان پنجم جنوبی که آزمایشگاه تسلا را در خود جای داده بود، آتش گرفت. از زیرزمین ساختمان شروع شد و بسیار شدید بود آزمایشگاه طبقه چهارم نیکولا تسلا سوخت و به طبقه دوم فرو ریخت. آتشسوزی نه تنها پروژههای در حال انجام تسلا را عقب انداخت، بلکه مجموعهای از یادداشتها و مواد تحقیقاتی اولیه، مدلها و قطعات نمایشی، از جمله بسیاری از مواردی که در نمایشگاه جهانی کلمبیا در سال 1893 به نمایش گذاشته شده بودند را نیز از بین برد. نیکولا تسلا به نیویورک تایمز گفت: من در غم و اندوه زیادی هستم که نمی توانم صحبت کنم. چه می توانم بگویم؟ پس از آتش سوزی تسلا به خیابان هوستون شرقی 46 و 48 نقل مکان کرد و آزمایشگاه خود را در طبقات 6 و 7 بازسازی کرد.
آزمایش اشعه ایکس
از سال 1894، تسلا پس از مشاهده فیلم آسیب دیده در آزمایشگاه خود در آزمایشات قبلی (که بعداً به عنوان پرتوهای رونتگن یا اشعه ایکس شناخته شد) شروع به بررسی آنچه به عنوان انرژی تابشی از انواع نامرئی یاد کرد، آغاز کرد. آزمایشات اولیه او با لوله های کروکس، یک لوله تخلیه الکتریکی کاتد سرد بود. نیکولا تسلا ممکن است به طور ناخواسته تصویری از اشعه ایکس گرفته باشد، چند هفته قبل از اعلام کشف اشعه ایکس توسط ویلهلم رونتگن (Wilhelm Röntgen’s) در دسامبر 1895، زمانی که او سعی کرد از مارک تواین نورپردازی شده توسط یک لوله گیسلر، نوع قبلی لوله تخلیه گاز، عکس بگیرد. تنها چیزی که در تصویر ثبت شد پیچ قفل فلزی روی لنز دوربین بود.
در مارس 1896، پس از شنیدن کشف رونتگن در مورد تصویربرداری اشعه ایکس و اشعه ایکس (رادیوگرافی)، تسلا به انجام آزمایشهای خود در تصویربرداری اشعه ایکس ادامه داد و یک لوله خلاء تک ترمینال با انرژی بالا با طراحی خود ساخت، که هیچ الکترود هدفی نداشت و از خروجی سیم پیچ تسلا کار می کرد (اصطلاح مدرن برای پدیده تولید شده توسط این دستگاه bremsstrahlung یا تابش ترمز است). نیکولا تسلا در تحقیقات خود چندین مجموعه آزمایشی برای تولید اشعه ایکس ابداع کرد.
نیکولا تسلا به خطرات کار با مدار خود و دستگاه های تک گره تولید اشعه ایکس اشاره کرد. او در یادداشتهای متعدد خود در مورد بررسی اولیه این پدیده، آسیبهای پوستی را به دلایل مختلفی نسبت داد. او در اوایل معتقد بود که آسیب به پوست توسط پرتوهای رونتگن ایجاد نمی شود، بلکه توسط ازن تولید شده در تماس با پوست و تا حدی کمتر توسط اسید نیتروژن ایجاد می شود. نیکولا تسلا به اشتباه معتقد بود که پرتوهای ایکس امواج طولی هستند، مانند امواجی که در پلاسما تولید می شوند. این امواج پلاسما می توانند در میدان های مغناطیسی بدون نیرو رخ دهند.
در 11 ژوئیه 1934، نیویورک هرالد تریبون (New York Herald Tribune) مقاله ای در مورد نیکولا تسلا منتشر کرد که در آن، او رویدادی را به یاد می آورد که گهگاه در حین آزمایش لوله های خلاء تک الکترودی خود رخ می داد. یک ذره دقیقه ای کاتد را می شکند، از لوله خارج می شود و به طور فیزیکی به او ضربه می زند.
نیکولا تسلا میگوید که میتواند درد شدیدی را در جایی که وارد بدنش میشود و دوباره در جایی که از حال میرود احساس کند. تسلا در مقایسه این ذرات با تکههای فلزی که توسط «تفنگ الکتریکی» خود پرتاب میشود، گفت: ذرات موجود در پرتو نیرو… بسیار سریعتر از چنین ذراتی حرکت میکنند و در غلظتها حرکت خواهند کرد.
کنترل از راه دور رادیویی
در سال 1898، نیکولا تسلا یک قایق را نشان داد که از یک کنترل رادیویی که او آن را “تلاتوماتون” نامید در طی یک نمایشگاه برق در مدیسون اسکوئر گاردن به عموم مردم نشان داد. تسلا سعی کرد ایده خود را به عنوان نوعی اژدر رادیویی به ارتش ایالات متحده بفروشد، اما آنها علاقه کمی نشان دادند. کنترل رادیویی از راه دور تا جنگ جهانی اول و پس از آن، زمانی که تعدادی از کشورها از آن در برنامه های نظامی استفاده کردند، امری تازه باقی ماند. نیکولا تسلا از این فرصت استفاده کرد و در سخنرانی در جلسه باشگاه تجاری در شیکاگو، در حالی که در 13 مه 1899 به کلرادو اسپرینگز سفر می کرد، تله اتوماتيك را بیشتر نشان داد.
برق بی سیم و نیکولا تسلا
از دهه 1890 تا 1906، تسلا مقدار زیادی از زمان و ثروت خود را صرف یک سری پروژه کرد که سعی در توسعه انتقال نیروی الکتریکی بدون سیم داشت. این گسترش ایده او برای استفاده از سیم پیچ برای انتقال نیرو بود که او در روشنایی بی سیم نشان می داد. او این را نه تنها راهی برای انتقال مقادیر زیادی از قدرت به سرتاسر جهان میدانست، بلکه همانطور که در سخنرانیهای قبلی خود اشاره کرده بود، راهی برای انتقال ارتباطات در سراسر جهان است.
در زمانی که نیکولا تسلا ایده های خود را تدوین می کرد، هیچ راه عملی برای انتقال بی سیم سیگنال های ارتباطی در فواصل طولانی وجود نداشت، چه رسد به مقدار زیادی نیرو. نیکولا تسلا در اوایل امواج رادیویی را مطالعه کرده بود و به این نتیجه رسید که بخشی از مطالعه موجود بر روی آنها، توسط هرتز، نادرست است. همچنین، این شکل جدید تشعشع به طور گسترده در آن زمان به عنوان یک پدیده مسافت کوتاه در نظر گرفته می شد که به نظر می رسید در کمتر از یک مایل از بین می رود. نیکولا تسلا خاطرنشان کرد که، حتی اگر نظریههای مربوط به امواج رادیویی درست باشند، برای اهداف مورد نظر او کاملا بیارزش هستند، زیرا این شکل از نور نامرئی مانند هر تشعشع دیگری در مسافتی کاهش مییابد و در خطوط مستقیم به فضا حرکت میکند.
در اواسط دهه 1890، نیکولا تسلا روی این ایده کار می کرد که ممکن است بتواند الکتریسیته را در مسافت طولانی از طریق زمین یا جو هدایت کند. وی شروع به کار بر روی آزمایش هایی برای آزمایش این ایده از جمله راهاندازی یک فرستنده بزرگنمایی ترانسفورماتور بزرگ در آزمایشگاه خیابان هیوستون شرقی کرد. به نظر می رسد که از یک ایده رایج در آن زمان که جو زمین رسانا است، وام گرفته است. او سیستمی متشکل از بالون های معلق، انتقال و دریافت الکترودهای موجود در هوای بالای 30000 فوت (9100 متر) در ارتفاع را پیشنهاد کرد. جایی که او فکر می کرد فشار کمتر به او اجازه می دهد ولتاژهای بالا (میلیون ها ولت) را به مسافت های طولانی بفرستد.
اسپرینگز کلرادو
برای مطالعه بیشتر ماهیت رسانایی هوای کم فشار، نیکولا تسلا یک ایستگاه آزمایشی را در ارتفاع بالا در کلرادو اسپرینگز در سال 1899 راه اندازی کرد. او برای تأمین مالی آزمایشات خود، جان جاکوب آستور چهارم (John Jacob Astor IV) را متقاعد کرد که 100000 دلار (3110800 دلار به دلار امروزی) سرمایه گذاری کند تا سهامدار عمده شرکت نیکولا تسلا شود. آستور فکر می کرد که در درجه اول در حال سرمایه گذاری در سیستم جدید روشنایی بی سیم است. در عوض، تسلا از این پول برای تأمین مالی آزمایشات کلرادو اسپرینگز خود استفاده کرد. به محض ورود، او به خبرنگاران گفت که قصد دارد آزمایشهای تلگراف بیسیم را انجام دهد و سیگنالهایی را از پیکس پیک به پاریس منتقل کند.
در آنجا، او آزمایشهایی را با یک سیمپیچ بزرگ که در محدوده مگا ولت کار میکرد، انجام داد و رعد و برق مصنوعی (و رعد و برق) متشکل از میلیونها ولت و تخلیههایی به طول 135 فوت (41 متر) تولید کرد و در یک نقطه، به طور سهوی ژنراتور در ال پاسو سوخت و باعث قطع برق شد. مشاهداتی که او از صدای الکترونیکی برخورد صاعقه انجام داد، او را به این نتیجه رساند که (به اشتباه) می تواند از کل کره زمین برای هدایت انرژی الکتریکی استفاده کند.
تسلا در طول مدتی که در آزمایشگاهش بود، سیگنالهای غیرمعمولی را از گیرندهاش مشاهده کرد که گمان میکرد ارتباطات سیارهای دیگر باشد. او از آنها در نامه ای به یک خبرنگار در دسامبر 1899 و به جامعه صلیب سرخ در دسامبر 1900 نام برد. گزارشگران با آن به عنوان یک داستان هیجان انگیز برخورد کردند و به این نتیجه رسیدند که تسلا سیگنال هایی از مریخ می شنود. او سیگنالهایی را که در 9 فوریه 1901 در مقاله هفتگی Collier’s با عنوان “Talking With Planets” شنید، توضیح داد، جایی که او گفت بلافاصله برای او آشکار نبوده است که “سیگنالهای کنترل شده هوشمند” را میشنود و این سیگنالها میتوانند از مریخ، زهره یا سیارات دیگر.
تسلا با سردبیر مجله The Century توافق کرد تا مقاله ای در مورد یافته های خود تهیه کند. مجله عکاسی را به کلرادو فرستاد تا از کارهایی که در آنجا انجام می شد عکس بگیرد. مقاله با عنوان “مشکل افزایش انرژی انسان” در نسخه ژوئن 1900 مجله منتشر شد. او برتری سیستم بی سیمی را که در نظر داشت توضیح داد، اما این مقاله بیشتر یک رساله فلسفی طولانی بود تا یک توصیف علمی قابل درک از کار او، که با تصاویری نمادین از تسلا و آزمایش های او در کلرادو اسپرینگز به تصویر کشیده شد.
واردنکلیف (Wardenclyffe)
نیکولا تسلا در نیویورک در تلاش برای یافتن سرمایهگذارانی بود که سرانجام در مارس 1901، او 150000 دلار (4666200 دلار به دلار امروزی) از جی پی مورگان (J. P. Morgan) در ازای سهم 51 درصدی از هر گونه اختراع بی سیم تولید شده دریافت کرد و شروع به برنامه ریزی تأسیسات برج واردنکلیف کرد تا در شورهام نیویورک، 100 مایل ساخته شود.
در جولای 1901، نیکولا تسلا برنامههای خود را برای ساخت فرستندهای قویتر گسترش داد. او به مورگان مراجعه کرد تا پول بیشتری برای ساختن سیستم بزرگتر بخواهد، اما مورگان از ارائه هر گونه بودجه بیشتر خودداری کرد. در دسامبر 1901، مارکونی با موفقیت حرف S را از انگلستان به نیوفاندلند منتقل کرد و تسلا را در مسابقه ای شکست داد تا اولین نفر باشد که چنین انتقالی را کامل می کند. یک ماه پس از موفقیت مارکونی، تسلا سعی کرد با کنترل ارتعاشات در سراسر جهان، مورگان را به حمایت از یک طرح حتی بزرگتر برای انتقال پیام ها و قدرت تشویق کند. در طول پنج سال بعد، تسلا بیش از 50 نامه به مورگان نوشت و درخواست بودجه اضافی برای تکمیل ساخت Wardenclyffe کرد. نیکولا تسلا این پروژه را برای نه ماه دیگر تا سال 1902 ادامه داد. برج تا ارتفاع کامل 187 فوت (57 متر) ساخته شد. در ژوئن 1902، تسلا عملیات آزمایشگاهی خود را از خیابان هیوستون به واردنکلیف منتقل کرد.
سرمایه گذاران در وال استریت (مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک) پول خود را در سیستم مارکونی می گذاشتند و برخی از مطبوعات شروع به مخالفت با پروژه تسلا کردند و ادعا کردند که این یک فریب است. این پروژه در سال 1905 متوقف شد و در سال 1906، مشکلات مالی و رویدادهای دیگر ممکن است منجر به چیزی شده باشد که زندگی نامه نویس تسلا، مارک جی سیفر (Marc J. Seifer) مشکوک است که یک فروپاشی عصبی از جانب تسلا بوده است. تسلا اموال واردنکلیف را رهن کرد تا بدهی های خود را در Waldorf-Astoria پوشش دهد که در نهایت به 20000 دلار (516700 دلار به دلار امروزی) رسید. او ملک را در سال 1915 در سلب مالکیت از دست داد و در سال 1917 برج، توسط مالک جدید تخریب شد تا زمین به دارایی املاک و مستغلات بادوام تر تبدیل شود.
سالهای بعد زندگی نیکولا تسلا
پس از بسته شدن Wardenclyffe، تسلا به نامه نوشت به مورگان ادامه داد. پس از مرگ مورگان، نیکولا تسلا به جک پسر مورگان نامه نوشت و تلاش کرد بودجه بیشتری برای پروژه دریافت کند. در سال 1906، نیکولا تسلا دفاتر خود را در 165 برادوی در منهتن افتتاح کرد و تلاش کرد تا با توسعه و بازاریابی اختراعات خود، سرمایه بیشتری جمع آوری کند. او از سال 1910 تا 1914 دفتری در برج زندگی متروپولیتن داشت. برای چند ماه در ساختمان Woolworth اجاره کرد و به دلیل عدم توانایی پرداخت اجاره به خانه رفت و سپس به فضای اداری در خیابان 40 غربی 8 از 1915 تا 1925 رفت و پس از نقل مکان به خیابان 40 غربی 8، عملا ورشکست شد. بیشتر اختراعات او تمام شده بود و او با اختراعات جدیدی که در تلاش بود توسعه دهد، مشکل داشت.
توربین بدون تیغه
نیکولا تسلا در پنجاهمین سالگرد تولد خود، در سال 1906، یک توربین بدون پره با قدرت 200 اسب بخار (150 کیلووات) 16000 دور در دقیقه را به نمایش گذاشت. در طول 1910-1911، در نیروگاه واترساید در نیویورک، تعدادی از موتورهای توربین بدون پره او با قدرت 100 تا 5000 اسب بخار آزمایش شدند. تسلا با چندین شرکت از جمله از سال 1919 تا 1922 در میلواکی، برای آلیس – چالمرز (Allis-Chalmers) کار کرد. او بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای تکمیل توربین تسلا با Hans Dahlstrand، مهندس ارشد این شرکت کرد، اما مشکلات مهندسی باعث شد که هرگز به یک وسیله عملی تبدیل نشود.
دعوای بی سیم
هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد، انگلیسی ها کابل تلگراف ماوراء اقیانوس اطلس را که ایالات متحده را به آلمان متصل می کرد، قطع کردند تا جریان اطلاعات بین دو کشور را کنترل کنند. آنها همچنین سعی کردند ارتباطات بی سیم آلمان را به ایالات متحده و از ایالات متحده با درخواست شرکت مارکونی ایالات متحده از شرکت رادیویی آلمانی Telefunken به دلیل نقض حق ثبت شکایت کنند. Telefunken فیزیکدانان جاناتان زنک (Jonathan Zenneck) و کارل فردیناند براون (Karl Ferdinand Braun) را برای دفاع از آنها آورد و تسلا را به عنوان شاهد به مدت دو سال با مبلغ 1000 دلار در ماه استخدام کرد. زمانی که ایالات متحده در سال 1917 وارد جنگ علیه آلمان شد، این پرونده متوقف شد و سپس مورد بحث قرار گرفت.
در سال 1915، نیکولا تسلا تلاش کرد از شرکت مارکونی به دلیل نقض اختراعات های تنظیم بی سیم خود شکایت کند. ثبت اختراع اولیه رادیویی مارکونی در سال 1897 در ایالات متحده اعطا شده بود، اما ثبت اختراع او در سال 1900 که دربرگیرنده بهبود انتقال رادیویی بود، چندین بار رد شد، قبل از اینکه در نهایت در سال 1904 تایید شود، به این دلیل که سایر اختراعات موجود از جمله دو اختراع موجود در سال 1897 را نقض می کند. پرونده نیکولا تسلا در سال 1915 به جایی نرسید، اما در یک پرونده مرتبط، که در آن شرکت مارکونی تلاش کرد از دولت ایالات متحده به دلیل نقض حق ثبت اختراع در جنگ جهانی اول شکایت کند، تصمیم دادگاه عالی ایالات متحده در سال 1943 اختراعات قبلی الیور لاج، جان استون را احیا کرد. دادگاه اعلام کرد که تصمیم آنها هیچ ارتباطی با ادعای مارکونی به عنوان اولین موردی که به انتقال رادیویی دست یافت، نداشت، فقط از آنجایی که ادعای مارکونی در مورد برخی بهبودهای ثبت شده مشکوک بود، شرکت نمی توانست ادعای نقض همان اختراعات را داشته باشد.
شایعات جایزه نوبل
در 6 نوامبر 1915، یک گزارش خبرگزاری رویترز از لندن، جایزه نوبل فیزیک 1915 را به توماس ادیسون و نیکولا تسلا اعطا کرد. با این حال، در 15 نوامبر، یک خبر رویترز از استکهلم بیان کرد که جایزه آن سال به ویلیام هنری براگ و لارنس براگ به دلیل خدمات آنها در تجزیه و تحلیل ساختار بلوری با استفاده از اشعه ایکس اهدا شد. در آن زمان شایعات غیرقابل اثباتی وجود داشت که نیکولا تسلا یا ادیسون جایزه را رد کرده بودند. بنیاد نوبل گفت: هر شایعه ای مبنی بر اینکه به فردی جایزه نوبل داده نشده است زیرا او قصد خود را برای امتناع از پاداش اعلام کرده است، مضحک است. دریافتکننده تنها پس از اعلام برنده میتواند جایزه نوبل را رد کند.
در سالهای پس از این شایعات، نه نیکولا تسلا و نه ادیسون برنده جایزه نشدند (اگرچه ادیسون یکی از 38 پیشنهاد ممکن را در سال 1915 دریافت کرد و تسلا یکی از 38 پیشنهاد ممکن را در سال 1937 دریافت کرد).
سایر ایده ها، جوایز و اختراعات نیکولا تسلا
تسلا در این مدت مدال ها و جوایز متعددی کسب کرد. آنها عبارتند از:
- افسر بزرگ فرمان سنت ساوا (صربستان، 1892)
- مدال الیوت کرسون (موسسه فرانکلین، ایالات متحده آمریکا، 1894)
- صلیب بزرگ از نشان شاهزاده دانیلو اول (مونته نگرو، 1895)
- مدال ادیسون AIEE (موسسه مهندسین برق و الکترونیک، ایالات متحده آمریکا، 1917)
- صلیب بزرگ فرمان سنت ساوا (یوگسلاوی، 1926)
- صلیب نشان تاج یوگسلاوی (یوگسلاوی، 1931)
- مدال جان اسکات (موسسه فرانکلین و شورای شهر فیلادلفیا، ایالات متحده آمریکا، 1934)
- سفارش عقاب سفید (یوگسلاوی، 1936)
- صلیب بزرگ سفارش شیر سفید (چکسلواکی، 1937)
- مدال دانشگاه پاریس (پاریس، فرانسه، 1937)
- مدال دانشگاه سنت کلمنت اکریدا (صوفیه، بلغارستان، 1939)
کولا نتسلا تلاش کرد چندین دستگاه را بر اساس تولید ازن به بازار عرضه کند. اینها شامل شرکت اوزون تسلا در سال 1900 بود که یک دستگاه ثبت اختراع در سال 1896 بر اساس کویل تسلا خود را فروخت که برای حباب کردن ازن از طریق انواع مختلف روغن ها برای ساخت ژل درمانی استفاده می شد. او همچنین سعی کرد تا چند سال بعد نوعی از این را به عنوان یک ضدعفونی کننده اتاق برای بیمارستان ها ایجاد کند. نیکولا تسلا این نظریه را مطرح کرد که استفاده از الکتریسیته در مغز باعث افزایش هوش می شود. در سال 1912، او نقشه ای برای روشن تر کردن دانش آموزان کسل کننده با اشباع ناخودآگاه آنها با برق، سیم کشی دیوارهای یک مدرسه و اشباع کردن (اتاق مدرسه) با امواج الکتریکی بینهایت کوچکی که با فرکانس بالا ارتعاش می کنند، طراحی کرد. نیکولا تسلا ادعا می کند کل اتاق به یک میدان الکترومغناطیسی سلامتبخش و محرک یا حمام تبدیل شود.
قبل از جنگ جهانی اول، نیکولا تسلا به دنبال سرمایه گذاران خارجی بود. پس از شروع جنگ، تسلا بودجه ای را که از اختراع های خود در کشورهای اروپایی دریافت می کرد، از دست داد.
در نسخه آگوست 1917 مجله Electrical Experimenter، نیکولا تسلا فرض کرد که می توان از الکتریسیته برای مکان یابی زیردریایی ها از طریق بازتاب یک پرتو الکتریکی با فرکانس فوق العاده استفاده کرد و سیگنال را روی یک صفحه فلورسنت مشاهده کرد (سیستمی که اشاره شده است که شباهت سطحی به رادار مدرن دارد). نیکولا تسلا در این فرض که امواج رادیویی با فرکانس بالا به آب نفوذ می کند، نادرست بود. امیل ژیراردو (Émile Girardeau)، که به توسعه اولین سیستم راداری فرانسه در دهه 1930 کمک کرد، در سال 1953 اشاره کرد که حدس و گمان عمومی تسلا مبنی بر اینکه به یک سیگنال فرکانس بالا بسیار قوی نیاز است، درست است. ژیراردو گفت: نیکولا تسلا در حال پیشگویی یا خواب بود، زیرا هیچ وسیله ای برای اجرای آنها در اختیار نداشت، اما باید اضافه کرد که اگر خواب می دید، حداقل در خواب درست می دید.
در سال 1928، نیکولا تسلا آخرین اختراع خود را، اختراع ایالات متحده 1,655,114، برای طراحی هواپیمای دوباله با قابلیت برخاستن و فرود عمودی (VTOL) دریافت کرد، که به تدریج از طریق دستکاری دستگاه های آسانسور در حین پرواز کج شد تا اینکه مانند یک هواپیمای معمولی در حال پرواز بود. نیکولا تسلا فکر می کرد که این هواپیما کمتر از 1000 دلار فروخته می شود. اگرچه این هواپیما غیرعملی توصیف شده است، اما شباهت های اولیه به V-22 Osprey مورد استفاده ارتش ایالات متحده دارد. در این مرحله نیکولا تسلا دفتر باقیمانده خود را که در خیابان مدیسون 350 واقع شده بود، بست و دو سال قبل به آنجا نقل مکان کرد.
شرایط زندگی نیکولا تسلا
نیکولا تسلا از سال 1900 در والدورف آستوریا در شهر نیویورک زندگی میکرد. او در سال 1922 به هتل سنت رجیس (St. Regis Hotel) نقل مکان کرد و از آن به بعد الگوی نقل مکان به هتلی متفاوت را هر چند سال یک بار دنبال کرد. نیکولا تسلا هر روز برای غذا دادن به کبوترها به پارک می رفت. او شروع به غذا دادن به آنها در پنجره اتاق هتل خود کرد و از پرندگان مجروح پرستاری کرد تا سلامت خود را بازگردانند.او گفت که روزانه یک کبوتر سفید زخمی خاص از او بازدید می کرد. او بیش از 2000 دلار برای مراقبت از پرنده خرج کرد، از جمله دستگاهی که برای حمایت راحت از پرنده ساخته بود در حالی که بال و پای شکسته او بهبود می یافت. تسلا بیان کرد:
من سال هاست به کبوترها غذا می دهم، هزاران کبوتر. اما یکی بود، پرنده ای زیبا، سفید خالص با نوک خاکستری روشن روی بال هایش. آن یکی متفاوت بود یک زن بود. فقط باید آرزو کنم و به او زنگ بزنم و او با پرواز به سمت من بیاید. من آن کبوتر را دوست داشتم همانطور که یک مرد یک زن را دوست دارد و او هم مرا دوست داشت. تا زمانی که او را داشتم، هدفی در زندگی من وجود داشت. صورت حسابهای پرداخت نشده تسلا، و همچنین شکایتها در مورد آشفتگی کبوترها، منجر به اخراج او از سنت رجیس در سال 1923 شد. او همچنین مجبور شد هتل پنسیلوانیا را در سال 1930 و فرمانداری هتل کلینتون را در سال 1934 ترک کند. در یک نقطه او همچنین اتاق هایی در هتل Marguery گرفت.
نیکولا تسلا در سال 1934 به هتل نیویورکر نقل مکان کرد. در این زمان شرکت وستینگهاوس الکتریک و تولید شروع به پرداخت ماهیانه 125 دلار علاوه بر پرداخت اجاره بها کرد. گزارش های مربوط به چگونگی این اتفاق متفاوت است. منابع متعددی ادعا میکنند که وستینگهاوس نگران تبلیغات بد احتمالی ناشی از شرایط فقیرانهای بود که مخترع ستاره سابق آنها در آن زندگی میکرد. این پرداخت به عنوان یک هزینه مشاوره برای دور زدن بیزاری نیکولا تسلا از پذیرش خیریه توصیف شده است. مارک سیفر، زندگی نامه نویس تسلا، پرداخت های وستینگهاوس را نوعی تسویه حساب نامشخص توصیف کرد. در هر صورت، وستینگهاوس بودجه تسلا را تا پایان عمرش تامین کرد.
مرگ نیکولا تسلا
در پاییز سال 1937 در سن 81 سالگی، بعد از نیمه شب یک شب، نیکولا تسلا هتل نیویورکر را ترک کرد تا رفت و آمد منظم خود را به کلیسای جامع و کتابخانه انجام دهد تا به کبوترها غذا بدهد. تسلا در حالی که از خیابانی در چند بلوک هتل عبور می کرد، به یک تاکسی برخورد کرد و به زمین پرتاب شد. در این سانحه کمرش به شدت آسیب دید و سه دنده اش شکست. شدت جراحات او هرگز مشخص نشد. تسلا از مشورت با پزشک خودداری کرد، این یک رسم تقریبا مادام العمر بود، و هرگز به طور کامل بهبود نیافت.
در 7 ژانویه 1943، نیکولا تسلا در سن 86 سالگی به تنهایی در اتاق 3327 هتل نیویورکر درگذشت. جسد او بعدا توسط خدمتکار آلیس موناگان (Alice Monaghan)، پس از ورود او به اتاق تسلا، بدون توجه به تابلوی مزاحم نشوید که تسلا دو روز قبل روی در خانه او گذاشته بود، پیدا کرد. دستیار پزشکی قانونی H.W. ومبلی جسد را معاینه کرد و اعلام کرد که علت مرگ ترومبوز عروق کرونر بوده است.
در 12 ژانویه، دو هزار نفر در مراسم تشییع جنازه نیکولا تسلا در کلیسای جامع سنت جان الهی در منهتن شرکت کردند. پس از تشییع جنازه، جسد تسلا به قبرستان فرنکلیف در آردسلی (Ferncliff)، نیویورک منتقل شد و بعدا سوزانده شد. روز بعد، مراسم دومی توسط کشیشان برجسته در کلیسای کوچک ترینیتی (کلیسای جامع ارتدکس صرب سنت ساوا امروزی) در شهر نیویورک برگزار شد.