استیو جابز کیست ؟
استیون پل جابز (Steven Paul Jobs) یک بازرگان، طراح صنعتی، صاحب رسانه و سرمایهگذار آمریکایی بود. او یکی از بنیانگذاران، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل اپل بود. رئیس و سهامدار عمده پیکسار؛ یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت والت دیزنی پس از خرید پیکسار و بنیانگذار، رئیس و مدیر عامل NeXT. استیو جابز به طور گسترده ای به عنوان پیشگام انقلاب کامپیوترهای شخصی در دهه های 1970 و 1980، همراه با شریک تجاری اولیه خود و هم بنیانگذار اپل، استیو وزنیاک شناخته می شود. استیو جابز در سال 1972 قبل از انصراف در کالج رید (Reed) در همان سال تحصیل کرد و در سال 1974 به دنبال روشنگری و مطالعه ذن بودیسم از طریق هند سفر کرد. استیو جابز و وزنیاک (Wozniak) در سال 1976 اپل را برای فروش رایانه شخصی اپل I وزنیاک تأسیس کردند. این دو با هم، یک سال بعد با Apple II، یکی از اولین میکروکامپیوترهای بسیار موفق تولید انبوه، به شهرت و ثروت دست یافتند. جابز پتانسیل تجاری زیراکس آلتو را در سال 1979 دید که مبتنی بر ماوس بود و یک رابط کاربری گرافیکی (GUI) داشت. این امر منجر به توسعه اپل لیزا ناموفق در سال 1983 شد و به دنبال آن مکینتاش در سال 1984 موفق شد، اولین کامپیوتر تولید انبوه با رابط کاربری گرافیکی. مکینتاش صنعت انتشارات رومیزی را در سال 1985 با اضافه شدن Apple LaserWriter، اولین چاپگر لیزری با گرافیک برداری، معرفی کرد.
استیو جابز در سال 1985 پس از کشمکش طولانی قدرت با هیئت مدیره این شرکت و جان اسکالی (John Sculley)، مدیر عامل آن زمان، اپل را ترک کرد. در همان سال، جابز چند کارمند اپل را با خود برد تا NeXT، یک شرکت توسعهدهنده پلتفرم رایانهای را تأسیس کند که در زمینه رایانهها برای بازارهای آموزش عالی و تجاری تخصص داشت. علاوه بر این، زمانی که در سال 1986 بودجه بخش گرافیک کامپیوتری Lucasfilm جورج لوکاس (George Lucas’s) را تامین کرد، به توسعه صنعت جلوههای بصری کمک کرد. یک استودیوی بزرگ انیمیشن که از آن زمان تاکنون بیش از 20 فیلم تولید کرده است.
استیو جابز در سال 1997 و پس از خرید NeXT توسط شرکتش، مدیرعامل اپل شد. او تا حد زیادی مسئول کمک به احیای اپل بود که در آستانه ورشکستگی قرار داشت. او از نزدیک با طراح انگلیسی Jony Ive همکاری کرد تا خط تولید محصولاتی را توسعه دهد که پیامدهای فرهنگی بزرگتری داشت، که در سال 1997 با کمپین تبلیغاتی متفاوت بیندیشید شروع شد و به Apple Store، App Store، iMac، iPad، iPod، iPhone، iTunes و iTunes Store منتهی شد. در سال 2001، Mac OS اصلی با Mac OS X (اکنون به عنوان macOS شناخته می شود) جایگزین شد که بر اساس پلتفرم NeXTSTEP NeXT ساخته شده بود و برای اولین بار به سیستم عامل یک پایه مدرن مبتنی بر یونیکس داد.
نام به فارسى | استیو جابز |
---|---|
نام به انكليسى | Steven Paul Jobs |
تاریخ تولد | 24 فوریه 1955 |
تاریخ مرگ | 5 اکتبر 2011 |
محل زندگی | نامشخص |
همسر | ندارد |
شغل | بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل |
ثروت | نامشخص |
خانواده استیو جابز
استیون پل جابز در 24 فوریه 1955 در سانفرانسیسکو کالیفرنیا متولد شد. استیو جابز پسر جوآن کارول شیبل (Joanne Carole Schieble) و عبدالفتاح جندلی (به عربی: عبد الفتاح الجندلی) بود. او توسط کلارا ( Clara، نام خانوادگی هاگوپیان) و پل راینهولد جابز (Paul Reinhold Jobs) به فرزندی پذیرفته شد. جندلی، پدر اصلی استیو جابز، سوری بود و با نام «جان» شناخته می شد. او در یک خانواده مسلمان عرب در حمص (Homs) بزرگ شد. استیو جابز زمانی که در دانشگاه آمریکایی بیروت در لبنان تحصیل می کرد، یک فعال دانشجویی بود و مدتی را به دلیل فعالیت های سیاسی خود در زندان گذراند. او مدرک دکترا را در دانشگاه ویسکانسین ادامه داد، جایی که با شیبل، یک کاتولیک آمریکایی آلمانی و سوئیسی تبار آشنا شد. جندلی به عنوان یک کاندیدای دکترا دستیار تدریس در دوره ای بود که شیبل (Schieble) می گذراند، اگرچه هر دو هم سن بودند. مونا سیمپسون (Mona Simpson)، رمان نویس، خواهر بیولوژیکی استیو جابز، خاطرنشان کرد که والدین شیبل از اینکه دخترشان با یک مسلمان قرار می گیرد، خوشحال نیستند. والتر آیزاکسون (Walter Isaacson)، نویسنده بیوگرافی استیو جابز، علاوه بر این بیان می کند که پدر شیبل تهدید کرد که در صورت ادامه رابطه او را به طور کامل قطع خواهد کرد.
پدر خوانده استیو جابز یک مکانیک گارد ساحلی بود. پس از ترک گارد ساحلی، در سال 1946 با هاگوپیان، آمریکایی ارمنی الاصل ازدواج کرد. تلاش آنها برای تشکیل خانواده پس از اینکه هاگوپیان حاملگی خارج از رحم داشت متوقف شد و آنها را به فکر فرزندخواندگی در سال 1955 سوق داد.والدین هاگوپیان از بازماندگان نسل کشی ارامنه بودند.
تولد و اوایل زندگی استیو جابز
شیبل در سال 1954 زمانی که جابز و جندالی تابستان را با خانواده اش در حمص گذراندند، باردار شد. به گفته جندلی، شیبل عمدا او را در این روند دخالت نداده است: “جوآن بدون اینکه به من بگوید، بلند شد و بدون اینکه کسی از جمله من بداند به سانفرانسیسکو رفت تا بچه را به دنیا بیاورد. شیبل در 24 فوریه 1955 استیو جابز را در سانفرانسیسکو به دنیا آورد و برای او زوجی را انتخاب کرد که “کاتولیک، تحصیلکرده و ثروتمند” بودند، اما این زوج بعدا نظر خود را تغییر دادند. پس از آن استیو جابز به پل و کلارا جابز (Paul and Clara) سپرده شد که هیچ یک از آنها تحصیلات دانشگاهی نداشتند و شیبله از امضای اسناد فرزندخواندگی خودداری کرد. سپس او موضوع را به دادگاه برد تا فرزندش را به خانواده دیگری بسپارد و تنها پس از اینکه زوج متعهد به پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاهی پسر شدند، به رها کردن نوزاد به پل و کلارا رضایت داد. پسر عموی جابز، بسما الجندالی (Bassma Al Jandaly)، معتقد است که نام تولد جابز عبداللطیف جندلی (Abdul Lateef Jandali) بوده است.
در جوانی، والدین استیو جابز او را به کلیسای لوتری بردند. زمانی که جابز در دبیرستان تحصیل می کرد، کلارا به دوست دخترش کریسان برنان اعتراف کرد که «او آنقدر ترسیده بود که [استیو] را در شش ماه اول زندگی اش دوست نداشته باشد. می ترسیدم که او را از من بگیرند. حتی پس از اینکه ما در پرونده پیروز شدیم، استیو جابز آنقدر کودک سختی بود که در دو سالگی احساس کردم اشتباه کرده ایم. می خواستم او را برگردانم. وقتی کریسان این نظر را با استیو جابز به اشتراک گذاشت، او اظهار داشت او قبلا آگاه بود، و بعدا میگفت که عمیقا توسط پل و کلارا دوست میداشت و مورد علاقه هر دوی آنها به عنوان والدین بود. وقتی از پل و کلارا به عنوان “والدین خوانده” نام برده می شد، استیو جابز ناراحت می شد. او آنها را “1000٪” والدین خود می دانست. با توجه به والدین بیولوژیکی خود، استیو جابز از آنها به عنوان بانک اسپرم و تخمک من یاد کرد. این سخت نیست، فقط همین طور است، یک بانک اسپرم است، نه چیزی بیشتر.”
دوران کودکی استیو جابز
استیو جابز در چندین شغل کار کرد که شامل تلاش به عنوان ماشینکار، چندین شغل دیگر و سپس «بازگشت به کار به عنوان ماشینکار» بود. پل و کلارا در سال 1957 خواهر استیو جابز، پاتریشیا (Patricia) را به فرزندی پذیرفتند و در سال 1959 خانواده به محله مونتا لوما (Monta Loma) در ماونتین ویو (Mountain View)، کالیفرنیا نقل مکان کردند. در این زمان بود که پل یک میز کار در گاراژ خود برای پسرش ساخت تا “عشق خود را به مکانیک منتقل کند. در همین حال استیو جابز مهارت پدرش را تحسین می کرد زیرا او می دانست که چگونه هر چیزی بسازد. به یک کابینت نیاز داشت، او آن را می ساخت. وقتی حصار ما را ساخت، یک چکش به من داد تا بتوانم با او کار کنم. من آنقدر اهل تعمیر ماشین نبودم اما مشتاق بودم که با پدرم معاشرت کنم.استیو جابز زمانی که ده ساله بود، عمیقا درگیر الکترونیک بود و با بسیاری از مهندسانی که در همسایگی آنها زندگی میکردند دوست شد و توسط همکلاسی هایش به عنوان یک فرد تنها دیده می شد. استیو جابز در عملکرد در یک کلاس درس سنتی مشکل داشت، تمایل به مقاومت در برابر شخصیتهای اقتدار داشت، اغلب بدرفتاری میکرد و چند بار به حالت تعلیق درآمد. در مدرسه بی حوصله بود.
استیو جابز بعدا به معلم کلاس چهارم خود، ایموجین تدی هیل (Imogene”Teddy Hill)، اعتماد کرد که او را برگرداند: “او در کلاس چهارم پیشرفته تدریس کرد و حدود یک ماه طول کشید تا او را به وضعیت من برساند. او به من رشوه داد تا یاد بگیرم. من واقعا می خواهم این کتاب کار را تمام کنید. اگر آن را تمام کنید پنج دلار به شما می دهم. این واقعا اشتیاق به یادگیری چیزها را در من برانگیخت. در آن سال بیشتر از آنچه در هر سال دیگر در مدرسه یاد گرفتم یاد گرفتم. آنها از من می خواستند که دو سال آینده را در مقطع ابتدایی رها کنم و مستقیما به دبیرستان بروم تا یک زبان خارجی یاد بگیرم.استیو جابز کلاس پنجم را رها کرد و به کلاس ششم در مدرسه راهنمایی کریتندن در Mountain View منتقل شد. جایی که او تبدیل به یک تنها بی دست و پا اجتماعی شد. جابز اغلب در Crittenden Middle مورد “قلدری” قرار میگرفت، و در اواسط کلاس هفتم، او به والدینش اولتیماتوم داد: یا باید او را از Crittenden بیرون میآوردند یا مدرسه را رها میکرد. اگرچه خانواده استیو جابز از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند، اما در سال 1967 از تمام پس انداز خود برای خرید خانه جدید استفاده کردند و به استیو جابز اجازه دادند تا مدرسه را تغییر دهد. کالیفرنیا) خانه در منطقه بهتر مدرسه کوپرتینو کالیفرنیا و در محیطی جاسازی شده بود که حتی بیشتر از منطقه Mountain View پر از خانواده های مهندسی بود. در سال 2013 این یک مکان تاریخی اعلام شد، زیرا اولین سایت برای رایانه اپل بود؛ از سال 2013، این مکان متعلق به خواهر استیو جابز، پتی بود و توسط نامادری او، مرلین، اشغال شده بود.
تحصیلات استیو جابز
در سپتامبر 1972، استیو جابز در کالج رید (Reed College) در پورتلند، اورگان (Portland, Oregon) ثبت نام کرد. او اصرار داشت که فقط برای رید درخواست دهد، اگرچه این مدرسه گرانقیمتی بود که پل و کلارا نمی توانستند از عهده آن برآیند. استیو جابز به زودی با رابرت فریدلند (Robert Friedland)، که در آن زمان رئیس هیئت دانشجویی رید بود، دوست شد. بعدا از او خواست که بیاید و با او در خانه ای که در نزدیکی پردیس رید اجاره کرده بود زندگی کند، اما او نپذیرفت.
پس از تنها یک ترم، استیو جابز بدون اینکه به والدینش بگوید، کالج رید را رها کرد. استیو جابز بعدا توضیح داد که تصمیم به ترک تحصیل گرفت زیرا نمیخواست پول والدینش را صرف تحصیلی کند که برای او بیمعنی به نظر میرسید. او با ممیزی در کلاسهایش، که شامل یک دوره خوشنویسی بود که توسط رابرت پالادینو (Robert Palladino) تدریس میشد، ادامه داد. جابز در سخنرانی آغازین خود در سال 2005 در دانشگاه استنفورد اظهار داشت که در این دوره، در اتاق خواب دوستانش روی زمین میخوابید، بطریهای کوکاکولا را برای پول غذا پس میداد و در معبد محلی Hare Krishna غذای رایگان هفتگی دریافت میکرد. در همان سخنرانی، استیو جابز گفت: اگر من هرگز در آن واحد خوشنویسی در کالج شرکت نکرده بودم، مک هرگز چند تایپ فیس یا فونت هایی با فاصله متناسب نداشت.
استیو جابز در سال 1972-1985
پیش از اپل
در فوریه 1974، استیو جابز به خانه والدینش در لوس آلتوس (Los Altos) بازگشت و به دنبال شغلی بود. او به زودی توسط شرکت آتاری در لوس گاتوس، کالیفرنیا استخدام شد که به او شغلی به عنوان تکنسین داد. در سال 1973، استیو وزنیاک (Steve Wozniak) نسخه خود را از بازی ویدیویی کلاسیک Pong طراحی کرد و هیئت مدیره را به جابز داد. به گفته وزنیاک، آتاری فقط جابز را به این دلیل استخدام کرد که او هیئت مدیره را به شرکت پایین آورد و آنها فکر کردند که او خودش آن را ساخته است. نولان بوشنل (Nolan Bushnell)، مؤسس آتاری، بعدا او را دشوار اما با ارزش توصیف کرد و اشاره کرد که او اغلب باهوشترین مرد اتاق بود و به مردم این را میدانستند. در این دوره، استیو جابز و برنان با یکدیگر درگیر شدند و در عین حال به دیدن افراد دیگر ادامه دادند. در اوایل سال 1974، استیو جابز همان چیزی بود که برنان به عنوان یک “زندگی ساده” در یک کابین لوس گاتوس توصیف می کند، در آتاری کار می کرد و برای سفر قریب الوقوع خود به هند پول پس انداز می کرد.
استیو جابز در اواسط سال 1974 به هند سفر کرد تا از Neem Karoli Baba در آشرام Kainchi خود به همراه دوست رید (و در نهایت کارمند اپل) دانیل کوتکه (Daniel Kottke)، در جستجوی روشنگری معنوی دیدن کند. وقتی آنها به آشرام Neem Karoli رسیدند، تقریبا خالی از سکنه بود زیرا Neem Karoli بابا در سپتامبر 1973 درگذشت. سپس یک سفر طولانی از بستر رودخانه ای خشک به آشرام حیداخان باباجی رفتند. در این دوره زمانی، استیو جابز و برنان هر دو از طریق استاد ذن، کوبون چینو اوتوگاوا (Kōbun Chino Otogawa)، تمرینکنندگان بودیسم ذن شدند. استیو جابز در حیاط خلوت والدینش که آن را به اتاق خواب تبدیل کرده بود، زندگی می کرد. او در نظر گرفت که در ایهی جی (Eihei-ji) در ژاپن اقامت رهبانی کند و قدردانی مادامالعمر ذن را حفظ کرد.
در اواسط سال 1975، پس از بازگشت به آتاری، استیو جابز به ایجاد یک صفحه مدار برای بازی ویدیویی بازی Breakout گماشته شد. به گفته بوشنل، آتاری برای هر تراشه TTL که در دستگاه حذف می شد، 100 دلار آمریکا پیشنهاد می کرد. استیو جابز دانش تخصصی کمی از طراحی برد مدار داشت و با وزنیاک معامله کرد تا اگر وزنیاک بتواند تعداد تراشه ها را به حداقل برساند، هزینه را به طور مساوی بین آنها تقسیم کند. با شگفتی مهندسان آتاری، وزنیاک تعداد TTL را به 46 کاهش داد، طرحی به قدری فشرده که امکان بازتولید آن در خط مونتاژ وجود نداشت. به گفته وزنیاک، جابز به او گفت که آتاری تنها 700 دلار به آنها داد (به جای 5000 دلار پرداخت شده)، و بنابراین سهم وزنیاک 350 دلار بود. وزنیاک تا ده سال بعد از پاداش واقعی مطلع نشد، اما گفت که اگر جابز در مورد آن به او می گفت و توضیح می داد که به پول نیاز دارد، وزنیاک آن را به او می داد. استیو جابز و وزنیاک در جلسات باشگاه کامپیوتری Homebrew در سال 1975 شرکت کردند، که پله ای برای توسعه و بازاریابی اولین کامپیوتر اپل بود.
اپل (1976-1985)
در مارس 1976، وزنیاک طراحی اولیه کامپیوتر Apple I را تکمیل کرد و آن را به استیو جابز نشان داد و او پیشنهاد کرد که آن را بفروشند. وزنیاک ابتدا نسبت به این ایده بدبین بود اما بعدا موافقت کرد. در آوریل همان سال، استیو جابز و وزنیاک و ناظر اداری رونالد وین، شرکت کامپیوتری اپل (که اکنون شرکت اپل نامیده می شود) را به عنوان یک شراکت تجاری در خانه والدین استیو جابز در کریست درایو در 1 آوریل 1976 تأسیس کردند. عملیات در ابتدا در اتاق خواب جابز شروع شد و بعدا به گاراژ منتقل شد. وین تنها برای مدت کوتاهی ماند و جابز و وزنیاک را به عنوان بنیانگذاران اصلی شرکت باقی گذاشت. پس از بازگشت جابز از کمون All One Farm در اورگان و به وزنیاک درباره زمان گذراندن او در باغ سیب مزرعه، آن دو تصمیم به نام اپل گرفتند. استیو جابز در ابتدا قصد داشت تا بردهای مدار چاپی خالی اپل I را تولید کند و آنها را با قیمت 50 دلار به علاقمندان کامپیوتر بفروشد. وزنیاک برای جمع آوری پول مورد نیاز برای ساخت اولین دسته از بردهای مدار، ماشین حساب علمی HP و جابز ون فولکس واگن خود را فروخت. بعدا در همان سال، خردهفروش رایانه، پل ترل، 50 دستگاه Apple I را به قیمت 500 دلار از آنها خریداری کرد. در نهایت حدود 200 کامپیوتر Apple I در مجموع تولید شد.
یکی از همسایگان در کریست درایو، استیو جابز را بهعنوان فردی عجیب و غریب به یاد میآورد که از مشتریانش استقبال میکرد با لباسهای زیر آویزان، پابرهنه و هیپیمانند». یکی دیگر از همسایگان، لری واترلند (Larry Waterland)، که به تازگی دکترای خود را در رشته مهندسی شیمی در استنفورد گرفته بود، به یاد می آورد که کسب و کار نوپای جابز را رد کرده بود: “او در مورد ماشین های مین فریم آن زمان گفت: شما کارت ها را مشت کردید، آنها را در یک عرشه بزرگ قرار دهید. من را به گاراژ برد. او یک برد مدار با یک تراشه روی آن، یک تلویزیون DuMont، یک نوار کاست پاناسونیک و یک صفحه کلید داشت. او گفت: این یک کامپیوتر اپل است. گفتم: باید شوخی کنی. من کل این ایده را رد کردم. دوست جابز از کالج رید و هند، دانیل کوتکه، به یاد می آورد که به عنوان یک کارمند اولیه اپل، او «تنها فردی بود که در گاراژ کار می کرد… ووز یک بار در روز ظاهر می شد. هفته با آخرین کدش. استیو جابز به این معنا دستش را کثیف نکرد. کوتکه همچنین اظهار داشت که بسیاری از کارهای اولیه در آشپزخانه جابز انجام شد، جایی که او ساعتها با تلفن در تلاش برای یافتن سرمایهگذاران برای شرکت بود.
آنها از یک مدیر بازاریابی محصول و مهندس نیمه بازنشسته اینتل، مایک مارککولا (Mike Markkula) بودجه دریافت کردند. اسکات مک نیلی (Scott McNealy)، یکی از بنیانگذاران Sun Microsystems، گفت که استیو جابز “سقف عصر شیشه ای” را در سیلیکون ولی شکست زیرا او یک شرکت بسیار موفق را در سن جوانی ایجاد کرده بود. مارکولا (Markkula) اپل را مورد توجه آرتور راک قرار داد، که پس از تماشای غرفه شلوغ اپل در نمایشگاه هوم برو کامپیوتر، با سرمایه گذاری 60000 دلاری شروع به کار کرد و وارد هیئت مدیره اپل شد. زمانی که مارککولا مایک اسکات را از بخش نیمه هادی ملی در فوریه 1977 به خدمت گرفت تا به عنوان اولین رئیس و مدیرعامل اپل خدمت کند، استیو جابز خوشحال نشد. پس از بازگشت برنان از سفر خود به هند، او و استیو جابز دوباره عاشق شدند، زیرا برنان تغییراتی را در او مشاهده کرد که او را به کوبون نسبت می دهد (که او نیز همچنان از او پیروی می کرد). همچنین در این زمان بود که استیو جابز نمونه اولیه کامپیوتر Apple I را برای برنان و والدینش در اتاق نشیمن آنها به نمایش گذاشت. برنان به تغییری در این دوره زمانی اشاره میکند، جایی که دو تأثیر اصلی بر جابز شرکت اپل و کوبون بودند. در اوایل سال 1977، او و استیو جابز با هم در خانه اش در مزرعه دوونک در لوس آلتوس، که به عنوان یک خوابگاه و مرکز آموزش محیطی خدمت می کرد، وقت می گذراندند.
در آوریل 1977، استیو جابز و وزنیاک اپل II را در نمایشگاه کامپیوتر ساحل غربی معرفی کردند. این اولین محصول مصرفی است که توسط Apple Computer فروخته شده است. در اصل توسط وزنیاک طراحی شده بود، جابز بر توسعه مورد غیرمعمول آن نظارت داشت و راد هولت منبع تغذیه منحصربهفرد را توسعه داد. در مرحله طراحی، استیو جابز استدلال کرد که Apple II باید دو اسلات توسعه داشته باشد، در حالی که وزنیاک 8 اسلات می خواست. پس از یک مشاجره شدید، وزنیاک تهدید کرد که جابز باید “برود یک کامپیوتر دیگر برای خودش بیاورد”. آنها بعداً تصمیم گرفتند با هشت اسلات بروند. Apple II به یکی از اولین محصولات بسیار موفق میکروکامپیوتر تولید انبوه در جهان تبدیل شد. همانطور که استیو جابز با شرکت جدیدش موفق تر شد، رابطه او با برنان پیچیده تر شد. در سال 1977، موفقیت اپل اکنون بخشی از رابطه آنها بود و برنان، دانیل کوتکه و جابز به خانه ای نزدیک دفتر اپل در کوپرتینو نقل مکان کردند.
رابطه برنان با استیو جابز با افزایش موقعیت او با اپل بدتر شد و او شروع به پایان دادن به این رابطه کرد. در اکتبر 1977، راد هولت (Rod Holt) با برنان تماس گرفت و از او خواست که “یک کارآموزی با حقوق برای طراحی نقشه های اپل” بگذراند. . هولت به ویژه مشتاق بود که این موقعیت را بگیرد و از دوگانگی او نسبت به آن متحیر بود. با این حال، تصمیم برنان تحت الشعاع این واقعیت قرار گرفت که او متوجه شد که باردار است و جابز پدر است. چند روزی طول کشید تا به استیو جابز بگوید که به گفته برنان با این خبر “زشت” شد. در همان زمان، به گفته برنان، در آغاز سه ماهه سوم، استیو جابز به او گفت: من هرگز نمی خواستم از تو بخواهم که سقط جنین کنی. من فقط نمی خواستم این کار را انجام دهم. همچنین از بحث درباره بارداری با او خودداری کرد. برنان کارآموزی را رد کرد و تصمیم گرفت اپل را ترک کند. او اظهار داشت که جابز به او گفته است که “اگر این نوزاد را برای فرزندخواندگی رها کنی، پشیمان می شوی” و “من هرگز به تو کمک نمی کنم.” من در اطراف خوابیدم و او نابارور بود، به این معنی که این نمی تواند فرزند او باشد.” چند هفته قبل از زایمان، برنان برای زایمان در مزرعه All One دعوت شد.
او این پیشنهاد را پذیرفت. هنگامی که استیو جابز 23 ساله بود (همان سنی که والدین بیولوژیکی او زمانی که او را به دنیا آوردند) برنان نوزاد خود، لیزا برنان (Lisa Brennan) را در 17 می 1978 به دنیا آورد. پس از اینکه رابرت فریدلند (Robert Friedland)، دوست مشترک آنها و صاحب مزرعه با او تماس گرفت، استیو جابز برای زایمان به آنجا رفت. زمانی که جابز دور بود، با او روی نامی برای نوزاد کار می کرد که در حالی که در مزرعه روی یک پتو نشسته بودند، درباره آن صحبت کردند. برنان نام “لیزا” را پیشنهاد داد که استیو جابز نیز آن را دوست داشت و خاطرنشان می کند که جابز بسیار به نام “لیزا” وابسته بود در حالی که “همچنین علنا پدر بودن را انکار می کرد.” او بعدا متوجه شد که در این مدت، جابز در حال آماده شدن برای پرده برداری از نوع جدیدی از رایانه بود که می خواست نامی زنانه بگذارد (اولین انتخاب او “کلر” پس از سنت کلر بود). او همچنین اظهار داشت که هرگز به او اجازه استفاده از نام نوزاد را برای کامپیوتر نداده و او این نقشه ها را از او پنهان کرده است. جابز همچنین با تیم خود کار کرد تا عبارت “معماری نرم افزار یکپارچه محلی” را به عنوان توضیحی جایگزین برای Apple Lisa ارائه کند. با این حال، چندین دهه بعد، جابز به زندگی نامه نویس خود والتر ایزاکسون اعتراف کرد که “بدیهی است که نام آن به نام دخترم بوده است”.
هنگامی که استیو جابز پدر بودن را انکار کرد، آزمایش DNA او را به عنوان پدر لیزا نشان داد. علاوه بر بازگرداندن پول رفاهی که دریافت کرده بود، او باید 385 دلار در ماه به برنان بدهد. در زمانی که اپل سهامی عام شد و استیو جابز میلیونر شد، جابز ماهیانه 500 دلار به او می داد. بعدا، برنان موافقت کرد که برای مجله تایم مصاحبه ای با مایکل موریتز برای ویژه شخصیت سال تایم انجام دهد که در 3 ژانویه 1983 منتشر شد و در آن درباره رابطه خود با استیو جابز صحبت کرد. این مجله به جای نام بردن جابز به عنوان شخص سال، رایانه را به عنوان «ماشین سال» انتخاب کرد. در این شماره، جابز پایایی تست پدری را زیر سوال برد (که بیان می کرد “احتمال پدری برای جابز، استیون… 94.1٪ است”). استیو جابز با این استدلال پاسخ داد که “28٪ از جمعیت مرد ایالات متحده ممکن است پدر باشند”. تایم همچنین خاطرنشان کرد که “دختر بچه و دستگاهی که اپل روی آن امید زیادی برای آینده گذاشته است، نام یکسانی دارند: لیزا”.
استیو جابز در سال 1978، زمانی که تنها 23 سال داشت، بیش از 1 میلیون دلار ثروت داشت. بر اساس برآوردها، در زمانی که او ۲۵ ساله شد، دارایی خالص او به بیش از ۲۵۰ میلیون دلار رسید. او همچنین یکی از جوانترین افرادی بود که تا به حال در فهرست فوربس از ثروتمندترین افراد کشور قرار گرفت و یکی از معدود افرادی بود که خودشان این کار را بدون ثروت موروثی انجام دادهاند. در سال 1982، استیو جابز یک آپارتمان در دو طبقه بالای سن رمو، ساختمانی در منهتن با شهرت مترقی سیاسی خرید. اگرچه او هرگز در آنجا زندگی نکرد، سالها صرف بازسازی آن با کمک I. M. Pei کرد. در سال 2003، او آن را به خواننده U2 Bono فروخت. در سال 1983، استیو جابز، جان اسکالی (John Sculley) را از پپسی کولا فریب داد تا به عنوان مدیرعامل اپل خدمت کند، و از او پرسید: “آیا میخواهید بقیه عمر خود را صرف فروش آب شیرین بگذرانید یا فرصتی برای تغییر جهان میخواهید؟”
در سال 1984، استیو جابز خانه و املاک جکلینگ (Jackling) را خرید و به مدت یک دهه در آنجا اقامت کرد. پس از آن، او آن را برای چندین سال اجاره کرد تا اینکه در سال 2000 نگهداری از خانه را متوقف کرد و اجازه داد قرار گرفتن در معرض آب و هوا باعث تخریب آن شود. در سال 2004، استیو جابز از شهر وودساید اجازه گرفت تا خانه را تخریب کند تا یک خانه کوچکتر به سبک معاصر بسازد. پس از چند سال در دادگاه، خانه سرانجام در سال 2011، چند ماه قبل از مرگ وی تخریب شد.
استیو جابز مدیریت توسعه مکینتاش را در سال 1981 آغاز کرد، زمانی که او پروژه را از جف راسکین (Jef Raskin)، کارمند اولیه اپل، که کامپیوتر را تصور می کرد، تحویل گرفت (وزنیاک، که با راسکین در اوایل توسعه برنامه تأثیر زیادی بر برنامه داشت، در طول مدت مرخصی بود. در 22 ژانویه 1984، اپل یک تبلیغ تلویزیونی Super Bowl را با عنوان “1984” پخش کرد که با این جمله به پایان رسید: “در 24 ژانویه، Apple Computer مکینتاش را معرفی خواهد کرد و خواهید دید که چرا سال 1984 مانند سال 1984 نخواهد بود. در 24 ژانویه 1984، جابز احساسی، مکینتاش را در جلسه سالانه سهامداران اپل که در سالن فلینت برگزار شد، مکینتاش را به مخاطبان بسیار مشتاق معرفی کرد.. مکینتاش بر اساس The Lisa (و رابط کاربری گرافیکی مبتنی بر ماوس زیراکس PARC) بود و به طور گسترده توسط رسانه ها با فروش اولیه قوی که از آن پشتیبانی می کرد تحسین شد. با این حال، سرعت پردازش پایین کامپیوتر و محدوده محدود نرم افزارهای موجود منجر به کاهش سریع فروش در نیمه دوم سال 1984 شد.
دیدگاه های مربوط به اسکالی و استیو جابز برای شرکت بسیار متفاوت بود. اولی کامپیوترهای معماری باز مانند Apple II را دوست داشت که به آموزش، مشاغل کوچک و بازارهای خانگی که کمتر در برابر IBM آسیب پذیر بودند فروخته می شد. استیو جابز می خواست که شرکت بر روی معماری بسته مکینتاش به عنوان جایگزینی تجاری برای رایانه شخصی IBM تمرکز کند. رئیس و مدیرعامل اسکالی کنترل کمی بر رئیس بخش مکینتاش جابز داشت. آن و بخش Apple II مانند شرکتهای جداگانه عمل میکردند و خدمات را کپی میکردند. اگرچه محصولات این شرکت 85 درصد از فروش اپل را در اوایل سال 1985 تامین میکردند، اما در جلسه سالانه ژانویه 1985 این شرکت به بخش Apple II یا کارکنان اشارهای نشد. بسیاری از آنها خارج شدند، از جمله وزنیاک، که اظهار داشت که شرکت “در پنج سال گذشته در مسیر اشتباهی حرکت کرده است” و بیشتر سهام خود را فروخت. وزنیاک علیرغم اینکه از اخراج کارمندان Apple II به نفع مکینتاش توسط شرکت (از جمله خود جابز) ناامید بود، دوستانه آن را ترک کرد و به عنوان یک کارمند افتخاری اپل باقی ماند و تا زمان مرگش با استیو جابز دوستی داشت.
در اوایل سال 1985، شکست مکینتاش در شکست دادن کامپیوتر IBM آشکار شد و موقعیت اسکالی را در شرکت تقویت کرد. در ماه مه 1985، اسکالی با تشویق آرتور راک تصمیم به سازماندهی مجدد اپل گرفت و طرحی را به هیئت مدیره پیشنهاد داد که جابز را از گروه مکینتاش حذف می کرد و او را مسئول “توسعه محصول جدید” می کرد. این حرکت عملاً جابز را در اپل ناتوان میکند. در پاسخ، استیو جابز برنامهای برای خلاص شدن از شر اسکالی و تصاحب اپل ایجاد کرد. با این حال، استیو جابز پس از لو رفتن این طرح با او مواجه شد و گفت که اپل را ترک خواهد کرد. هیئت مدیره استعفای او را رد کرد و از او خواست در این باره تجدید نظر کند. اسکالی همچنین به جابز گفت که او تمام آرای لازم برای پیشبرد سازماندهی مجدد را دارد. چند ماه بعد، در 17 سپتامبر 1985، استیو جابز نامه استعفای خود را به هیئت مدیره اپل ارائه کرد. پنج کارمند ارشد دیگر اپل نیز استعفا دادند و در کار جدید او، NeXT، به جابز پیوستند.
پس از اینکه استیو جابز اپل را ترک کرد، مبارزه مکینتاش ادامه یافت. اگرچه مکینتاش گرانقیمت به بازار عرضه شد و با هیاهو به فروش رسید، اما به سختی به فروش رسید. نرم افزار سیستم عامل. مایکروسافت در حال توسعه رابط کاربری گرافیکی خود بود. برای DOS، که آن را Windows می نامید و نمی خواست اپل به خاطر شباهت های بین رابط کاربری گرافیکی ویندوز و رابط مک شکایت کند.” مجوز مایکروسافت که بعدا منجر به مشکلاتی برای اپل شد. اگرچه مکینتاش قبل از شبیه سازی ها بود، اما بسیار گران تر بود، بنابراین “در اواخر دهه 1980، رابط کاربری ویندوز بهتر و بهتر می شد و بنابراین سهم بیشتری از اپل می گرفت”.
استیو جابز در سال 1985–1997
کامپیوتر نکست
استیو جابز پس از استعفای خود از اپل در سال 1985، جابز شرکت NeXT را تأسیس کرد. با 7 میلیون دلار یک سال بعد پولش تمام میشد و به دنبال سرمایههای مخاطرهآمیز بدون هیچ محصولی در افق بود. در نهایت، استیو جابز توجه میلیاردر راس پرو (Ross Perot) را به خود جلب کرد، که سرمایه گذاری زیادی در شرکت انجام داد. کامپیوتر NeXT در رویدادی که به عنوان رویداد بازگشت جابز در نظر گرفته میشد، به دنیا نشان داده شد، رویدادی مجلل تنها با دعوتنامه راهاندازی جشن که بهعنوان یک ولخرجی چندرسانهای توصیف شد. این جشن در سالن سمفونی لوئیز ام دیویس (Louise M. Davies ) سانفرانسیسکو، کالیفرنیا در روز چهارشنبه 12 اکتبر 1988 برگزار شد. ایستگاه های کاری NeXT برای اولین بار در سال 1990 با قیمت 9999 دلار آمریکا عرضه شد. مانند Apple Lisa، ایستگاه کاری NeXT از نظر فناوری پیشرفته بود و برای بخش آموزش طراحی شده بود، اما تا حد زیادی به عنوان مقرون به صرفه برای مؤسسات آموزشی رد شد. ایستگاه کاری NeXT بهخاطر نقاط قوت فنیاش معروف بود، که در میان آنها سیستم توسعه نرمافزار شیگرا شناخته میشد. استیو جابز محصولات NeXT را برای جامعه مالی، علمی و دانشگاهی به بازار عرضه کرد و فناوریهای جدید تجربی و نوآورانه آن مانند هسته Mach، تراشه پردازشگر سیگنال دیجیتال و پورت اترنت داخلی را برجسته کرد. تیم برنرز لی، دانشمند کامپیوتر انگلیسی، با استفاده از کامپیوتر NeXT، شبکه جهانی وب را در سال 1990 در CERN در سوئیس اختراع کرد.
اصلاح شده، نسل دوم NeXTcube در سال 1990 منتشر شد. استیو جابز آن را به عنوان اولین کامپیوتر “بین فردی” که جایگزین کامپیوتر شخصی می شود، تبلیغ کرد. NeXTcube با سیستم ایمیل چندرسانهای NeXTMail خود میتواند برای اولین بار صدا، تصویر، گرافیک و ویدیو را در ایمیل به اشتراک بگذارد. استیو جابز به خبرنگاران گفت: «محاسبات بین فردی ارتباطات انسانی و کار گروهی را متحول خواهد کرد. استیو جابز NeXT را با وسواس کمال زیبایی شناختی اجرا کرد، همانطور که توسعه و توجه به کیس منیزیم NeXTcube نشان می دهد. این فشار قابل توجهی بر بخش سخت افزار NeXT وارد کرد و در سال 1993، پس از فروش تنها 50000 دستگاه، NeXT با انتشار NeXTSTEP/Intel به طور کامل به توسعه نرم افزار تبدیل شد. این شرکت اولین سود سالانه خود را 1.03 میلیون دلار در سال 1994 گزارش کرد. در سال 1996، NeXT Software, Inc. WebObjects را منتشر کرد، چارچوبی برای توسعه برنامه های کاربردی وب. پس از اینکه NeXT توسط شرکت اپل در سال 1997 خریداری شد، WebObjects برای ساخت و اجرای Apple Store، خدمات MobileMe و فروشگاه iTunes استفاده شد.
Pixar and Disney
در سال 1986، استیو جابز اسپینآوت گروه گرافیک (که بعداً به پیکسار تغییر نام داد) را از بخش گرافیک رایانه لوکاس فیلم به قیمت 10 میلیون دلار تأمین مالی کرد که 5 میلیون دلار آن به عنوان سرمایه در اختیار شرکت قرار گرفت و 5 میلیون دلار آن برای فناوری به لوکاس فیلم پرداخت شد. اولین فیلمی که توسط پیکسار با مشارکت دیزنی تولید شد، داستان اسباب بازی (1995)، با نام جابز به عنوان تهیه کننده اجرایی، موفقیت مالی و تحسین منتقدان را برای استودیو به ارمغان آورد. در طول زندگی استیو جابز، زیر نظر مدیر خلاق پیکسار، جان لستر، این شرکت موفق به تولید فیلمهای موفق باکس آفیس A Bug’s Life (1998) شد. داستان اسباب بازی 2 (1999); هیولاها، شرکت (2001); Finding Nemo (2003); شگفت انگیزان (2004); اتومبیل (2006); Ratatouille (2007); WALL-E (2008); بالا (2009)؛ داستان اسباب بازی 3 (2010); and Cars 2 (2011). شجاع (2012)، اولین فیلم پیکسار که پس از مرگ اسیتو جابز تولید شد، او را با ادای احترام به کمک هایش به استودیو تجلیل کرد. Finding Nemo، The Incredibles Ratatouille، WALL-E، Up، Toy Story 3 و Brave هر کدام جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند را دریافت کردند، جایزه ای که در سال 2001 معرفی شد.
در سال 2003 و 2004، زمانی که قرارداد پیکسار با دیزنی رو به اتمام بود، استیو جابز و مدیر اجرایی دیزنی، مایکل آیزنر تلاش کردند اما نتوانستند در مورد شراکت جدیدی مذاکره کنند و در ژانویه 2004، استیو جابز اعلام کرد که دیگر هرگز با دیزنی معامله نخواهد کرد. پیکسار به دنبال شریک جدیدی برای توزیع فیلمهایش پس از پایان قراردادش میگردد.
در اکتبر 2005، باب ایگر (Bob Iger) جایگزین آیزنر در دیزنی شد و ایگر به سرعت برای بهبود روابط با جابز و پیکسار تلاش کرد. در 24 ژانویه 2006، استیو جابز و ایگر اعلام کردند که دیزنی با خرید پیکسار در معامله ای به ارزش 7.4 میلیارد دلار موافقت کرده است. هنگامی که معامله بسته شد، استیو جابز با تقریباً هفت درصد از سهام شرکت، به بزرگترین سهامدار شرکت والت دیزنی تبدیل شد. داراییهای جابز در دیزنی بسیار بیشتر از سهام آیزنر، که دارای 1.7 درصد است، و روی ای. دیزنی، عضو خانواده دیزنی، که تا زمان مرگش در سال 2009 حدود 1 درصد از سهام شرکت را در اختیار داشت و انتقاداتش از آیزنر به ویژه اینکه او روابط دیزنی را تیره کرد، بیشتر بود. با پیکسار برکناری آیزنر را تسریع کرد. پس از تکمیل ادغام، استیو جابز 7 درصد از سهام دیزنی را دریافت کرد و به عنوان بزرگترین سهامدار فردی به هیئت مدیره پیوست. پس از مرگ استیو جابز، سهام او در دیزنی به استیون پی جابز تراست به رهبری لورن جابز منتقل شد.
پس از مرگ استیو جابز، ایگر در سال 2019 به یاد آورد که بسیاری در مورد جابز به او هشدار دادند “که او من و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار خواهد داد”. ایگر نوشت: “چه کسی دوست ندارد استیو جابز بر نحوه اداره یک شرکت تاثیر بگذارد؟” و به عنوان یک عضو فعال هیئت مدیره دیزنی “او به ندرت برای من دردسر ایجاد می کرد. نه هرگز اما به ندرت. او حدس زد که اگر استیو جابز زنده بود، آنها به طور جدی به ادغام دیزنی و اپل فکر می کردند. فلوید نورمن، از پیکسار، جابز را “فردی بالغ و ملایم” توصیف کرد که هرگز در روند خلاقیت فیلمسازان دخالت نکرد. در اوایل ژوئن 2014، اد کاتمول، یکی از بنیانگذاران پیکسار و رئیس استودیوی انیمیشن والت دیزنی، فاش کرد که جابز زمانی به او توصیه کرده است که در موارد اختلاف نظر “فقط آن را برای آنها توضیح دهد تا زمانی که متوجه شوند”. کتمول کتاب Creativity, Inc را در سال 2014 منتشر کرد که در آن تجربیات متعددی از کار با جابز را بازگو می کند.
استیو جابز در سال 1997–2011
بازگشت به اپل
در سال 1996، اپل اعلام کرد که NeXT را به قیمت 427 میلیون دلار خریداری خواهد کرد. این معامله در فوریه 1997 نهایی شد و اسیتو جابز را به شرکتی که او تأسیس کرده بود بازگرداند. استیو جابز پس از برکناری گیل آملیو، مدیر اجرایی آن زمان در ژوئیه 1997، عملاً رئیس شد. او به طور رسمی در 16 سپتامبر به عنوان مدیر اجرایی موقت منصوب شد. در مارس 1998، برای تمرکز تلاش های اپل بر بازگشت به سودآوری، جابز تعدادی از پروژه ها مانند نیوتن، سایبرداگ و اوپن داک را خاتمه داد. در ماههای آینده، بسیاری از کارمندان ترس از مواجهه با استیو جابز در هنگام سوار شدن در آسانسور پیدا کردند، “از ترس اینکه ممکن است با باز شدن درها شغلی نداشته باشند. واقعیت این بود که اعدامهای کوتاه مدت جابز نادر بود، اما تعداد انگشت شماری از قربانیان کافی بود. برای ایجاد وحشت در کل یک شرکت. استیو جابز برنامه صدور مجوز برای کلون های مکینتاش را تغییر داد و ادامه ساخت ماشین ها را برای سازندگان بسیار پرهزینه کرد.
با خرید NeXT، بسیاری از فناوری های این شرکت به محصولات اپل راه یافت، به ویژه NeXTSTEP که به Mac OS X تبدیل شد. تحت هدایت استیو جابز، شرکت با معرفی iMac و سایر محصولات جدید فروش را به میزان قابل توجهی افزایش داد. از آن زمان، طراحی های جذاب و برندسازی قدرتمند برای اپل به خوبی کار کرده است. در نمایشگاه Macworld در سال 2000، جابز به طور رسمی اصلاح کننده “موقت” را از عنوان خود در اپل کنار گذاشت و مدیرعامل دائمی شد. استیو جابز در آن زمان به طعنه گفت که از عنوان “iCEO” استفاده خواهد کرد. این شرکت متعاقباً منشعب شد و سایر لوازم دیجیتال را معرفی و بهبود بخشید. با معرفی پخش کننده موسیقی قابل حمل iPod، نرم افزار موسیقی دیجیتال آیتونز و فروشگاه آیتونز، این شرکت به تولید لوازم الکترونیکی مصرفی و توزیع موسیقی دست زد. در 29 ژوئن 2007، اپل با معرفی آیفون، یک تلفن همراه با نمایشگر چند لمسی، وارد تجارت تلفن همراه شد که شامل ویژگیهای آیپاد نیز میشد و با مرورگر موبایل خود، صحنه مرور موبایل را متحول کرد. جابز در حالی که نوآوری بی پایان را پرورش می داد، به کارکنان خود یادآوری کرد که “هنرمندان واقعی کشتی می گیرند.
استیو جابز در سال 1987، زمانی که جابز برای اولین بار از دل به خاطر ساخت “جعبه های بژ غیر ابتکاری” انتقاد کرد، با مایکل دل (Michael Dell)، مدیر عامل کامپیوتر Dell، جنگ لفظی عمومی داشت. در 6 اکتبر 1997، در یک سمپوزیوم گارتنر، وقتی از دل پرسیده شد که اگر شرکت اپل را که در آن زمان مشکلدار بود اداره کند، چه میکند، او گفت: «آن را تعطیل میکنم و پول را به سهامداران پس میدهم». سپس، در سال 2006، زمانی که ارزش بازار اپل از دل بالاتر رفت، جابز ایمیلی برای همه کارمندان ارسال کرد. خوانده شد: Team، معلوم شد که مایکل دل در پیش بینی آینده کامل نیست. بر اساس بسته شدن بازار سهام امروز، ارزش اپل بیشتر از دل است. سهام بالا و پایین میروند و ممکن است فردا اوضاع متفاوت باشد، اما فکر میکردم امروز ارزش یک لحظه تأمل را دارد. استیو.
استیو جابز به دلیل مهارت بینظیرش در متقاعدسازی و فروشندگی مورد تحسین و انتقاد قرار گرفت، که به آن «حوزه تحریف واقعیت» لقب داده شد و بهویژه در طول سخنرانیهای اصلی او (که بهعنوان «استیونوت» شناخته میشود) در نمایشگاههای Macworld و در کنفرانسهای توسعهدهندگان جهانی اپل مشهود بود. استیو جابز معمولاً با پوشیدن یقه یقه اسکی آستین بلند مشکی ساخته شده توسط Issey Miyake، شلوار جین آبی Levi’s 501، و کفش ورزشی New Balance 991 به سر کار می رفت. استیو جابز به زندگینامهنویس خود والتر ایزاکسون گفت: «او ایده داشتن یک یونیفرم برای خودش را دوست داشت، هم به دلیل راحتی روزانه (منطقی که او ادعا میکرد) و هم به دلیل توانایی آن در انتقال یک سبک امضا». جابز از سال 1999 تا 2002 عضو هیئت مدیره شرکت Gap بود.
در سال 2001 به استیو جابز 7.5 میلیون سهم اپل با قیمت 18.30 دلار اختیار سهام اعطا شد. ادعا شده بود که گزینه ها دارای تاریخ عقب افتاده بودند و قیمت اعمال باید 21.10 دلار می بود. همچنین ادعا شد که جابز از این طریق درآمد مشمول مالیاتی معادل 20،000،000 دلار داشته است که او آن را گزارش نکرده است و اپل درآمدهای خود را به همان میزان افزایش داده است. در نتیجه، استیو جابز به طور بالقوه با تعدادی از اتهامات جنایی و مجازات های مدنی مواجه شد. این پرونده موضوع تحقیقات جنایی و مدنی فعال دولت بود، اگرچه تحقیقات داخلی مستقل اپل که در 29 دسامبر 2006 تکمیل شد نشان داد که استیو جابز از این مسائل بی خبر بود و گزینه های اعطا شده به او بدون اعمال در سال 2003 بازگردانده شدند.
در سال 2005، استیو جابز در نشست سالانه اپل در کوپرتینو در ماه آوریل، به انتقاد از برنامههای بازیافت ضعیف اپل برای زبالههای الکترونیکی در ایالات متحده با انتقاد از طرفداران محیطزیست و سایر حامیان پاسخ داد. چند هفته بعد، اپل اعلام کرد که آی پادها را به صورت رایگان از فروشگاه های خرده فروشی خود پس می گیرد. کمپین بازگشت کامپیوتر با پخش بنری از هواپیما بر فراز فارغ التحصیلی دانشگاه استنفورد که جابز سخنران آغازین آن بود، پاسخ داد. روی این بنر نوشته شده بود: «استیو، یک بازیکن کوچک نباش، همه زبالههای الکترونیکی را بازیافت کن». در سال 2006، او برنامههای بازیافت اپل را برای هر مشتری آمریکایی که یک مک جدید خریداری میکرد، گسترش داد. این برنامه شامل حمل و نقل و “دفع محیط زیست” سیستم های قدیمی آنها است. موفقیت محصولات و خدمات منحصربهفرد اپل چندین سال بازده مالی پایدار را به همراه داشت و اپل را به تبدیل شدن به ارزشمندترین شرکت سهامی عام در سال 2011 سوق داد. استیو جابز به عنوان یک کمال گرا تلقی می شد که همیشه آرزو داشت تا با پیش بینی و تنظیم روندهای نوآوری و سبک، مشاغل و محصولات خود را در خط مقدم صنعت فناوری اطلاعات قرار دهد. او این خودپنداره را در پایان سخنرانی اصلی خود در کنفرانس و نمایشگاه مک ورلد در ژانویه 2007 با نقل قول وین گرتزکی (Wayne Gretzky)، بازیکن هاکی روی یخ، خلاصه کرد: یک جمله قدیمی وین گرتزکی وجود دارد که من آن را دوست دارم. “من به جایی اسکیت می زنم، نه جایی که بوده و ما همیشه سعی کرده ایم این کار را در اپل انجام دهیم. از همان ابتدا و ما همیشه خواهیم داشت. در 1 ژوئیه 2008، یک شکایت دسته جمعی 7 میلیارد دلاری علیه چندین عضو هیئت مدیره اپل به دلیل درآمد از دست رفته به دلیل ادعای تقلب در اوراق بهادار تشکیل شد.
در مصاحبه ای در سال 2011 با زندگی نامه نویس والتر ایزاکسون، استیو جابز فاش کرد که با باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده ملاقات کرده است، از کمبود مهندسان نرم افزار در کشور شکایت کرده است، و به اوباما گفته است که او “برای یک دوره ریاست جمهوری پیش می رود”. استیو جابز پیشنهاد کرد که به هر دانشجوی خارجی که مدرک مهندسی در یکی از دانشگاه های ایالات متحده می گیرد، باید به طور خودکار کارت سبز دریافت کند. پس از جلسه، جابز اظهار داشت: “رئیس جمهور بسیار باهوش است، اما او مدام دلایلی را برای ما توضیح می داد که چرا کارها انجام نمی شود… این باعث عصبانیت من می شود.”
مشکلات سلامتی استیو جابز
در اکتبر 2003، استیو جابز به سرطان مبتلا شد. در اواسط سال 2004، او به کارمندان خود اعلام کرد که یک تومور سرطانی در پانکراس خود دارد. پیش آگهی سرطان لوزالمعده معمولاً بسیار ضعیف است؛ استیو جابز اظهار داشت که او دارای یک نوع نادر، بسیار کمتر تهاجمی است، که به عنوان تومور نورواندوکرین سلول جزایر شناخته می شود.
علیرغم تشخیص، استیو جابز به مدت نه ماه در برابر توصیههای پزشکانش برای مداخله پزشکی مقاومت کرد، در عوض برای خنثی کردن این بیماری به طب جایگزین تکیه کرد. به گفته رمزی امری (Ramzi Amri)، محقق دانشگاه هاروارد، انتخاب او برای درمان جایگزین «به مرگ زودهنگام غیرضروری منجر شد». سایر پزشکان موافقند که رژیم غذایی جابز برای رسیدگی به بیماری او کافی نبود. با این حال، دیوید گورسکی (David Gorski)، محقق سرطان و منتقد طب جایگزین، نوشت: “غیر ممکن است که بدانیم آیا و تا چه حد ممکن است شانس خود را برای زنده ماندن از سرطان از طریق معاشقه خود با وو کاهش داده باشد یا خیر. بهترین حدس من این بود که جابز احتمالاً شانس خود را به میزان متوسطی کاهش داده است. از سوی دیگر، بری آر. کاسیلث، رئیس بخش پزشکی یکپارچه مرکز سرطان مموریال اسلون کترینگ، [166]، گفت: «ایمان جابز به طب جایگزین احتمالاً به قیمت تمام شده است. او تنها نوع سرطان لوزالمعده را داشت که قابل درمان و قابل درمان است… او اساساً خودکشی کرد.” سرطان لوزالمعده تصمیمی که او بعداً به دلیل کاهش سلامتیاش پشیمان شد.[168] درعوض، او یک رژیم غذایی وگان، طب سوزنی، داروهای گیاهی و سایر درمانهایی را که آنلاین یافت، امتحان کرد و حتی با یک روانشناس مشورت کرد. قبل از انجام عمل جراحی در جولای 2004.” او در نهایت تحت یک پانکراتیکودئودنکتومی (یا “روش ویپل”) در ژوئیه 2004 قرار گرفت، که به نظر میرسید تومور را با موفقیت برداشت. استیو جابز شیمی درمانی یا پرتودرمانی دریافت نکرد. در زمان غیبت جابز، تیم کوک، رئیس فروش و عملیات در سراسر جهان در اپل، شرکت را اداره کرد.
از ژانویه 2006، تنها همسر استیو جابز، پزشکان و ایگر و همسرش می دانستند که سرطان او عود کرده است. استیو جابز به طور خصوصی به ایگر گفت که امیدوار است زنده بماند تا پسرش رید فارغ التحصیلی از دبیرستان را در سال 2010 ببیند. در اوایل آگوست 2006، استیو جابز سخنرانی اصلی کنفرانس سالانه توسعه دهندگان در سراسر جهان اپل را ارائه کرد. ظاهر «لاغر، تقریباً لاغر» و زایمان غیرمعمول «بیحال» او، همراه با انتخاب او برای واگذاری بخشهای مهمی از سخنرانیاش به مجریان دیگر، الهامبخش انبوهی از رسانهها و گمانهزنیهای اینترنتی درباره وضعیت سلامتی او شد. در مقابل، طبق گزارش ژورنال Ars Technica، شرکت کنندگان در کنفرانس جهانی توسعه دهندگان (WWDC) که جابز را شخصاً دیدند، گفتند که او “خوب به نظر می رسد”. پس از سخنرانی اصلی، سخنگوی اپل گفت که “سلامت استیو قوی است.”
دو سال بعد، نگرانی های مشابهی به دنبال سخنرانی استیو جابز در سال 2008 در WWDC بود. مقامات اپل اظهار داشتند که جابز قربانی یک “اشکال معمول” شده و آنتی بیوتیک مصرف می کرده است، در حالی که دیگران حدس می زنند که ظاهر او به دلیل روش ویپل است. در طول یک کنفرانس تلفنی در ماه ژوئیه که در مورد درآمد اپل بحث می شد، شرکت کنندگان به سوالات مکرر در مورد سلامت استیو جابز با تاکید بر اینکه این یک “مسئله خصوصی” است پاسخ دادند. دیگران گفتند که سهامداران حق دارند بیشتر بدانند، با توجه به رویکرد عملی جابز برای اداره شرکتش. نیویورک تایمز بر اساس یک مکالمه تلفنی غیرقابل ضبط با جابز گزارش داد: «در حالی که مشکلات سلامتی او بیشتر از یک «اشکال رایج» بود، اما تهدیدی برای زندگی او نبود و او ندارد. عود سرطان». در 28 آگوست 2008، بلومبرگ به اشتباه مرگ 2500 کلمه ای از استیو جابز را در سرویس خبری شرکت خود منتشر کرد که حاوی فضاهای خالی برای سن و علت مرگ او بود. حاملهای خبر معمولاً برای تسهیل در تحویل اخبار در صورت مرگ یک چهره شناخته شده، آگهیهای درگذشت بهروز را ذخیره میکنند. اگرچه این خطا به سرعت اصلاح شد، بسیاری از حامل های خبری و وبلاگ ها در مورد آن گزارش دادند، که شایعات مربوط به سلامت استیو جابز را تشدید کرد. استیو جابز در سپتامبر 2008 در سخنرانی اصلی Let’s Rock اپل با تعبیر مارک تواین پاسخ داد: “گزارشهای مربوط به مرگ من بسیار اغراقآمیز هستند. با اشاره به فشار خون خود، اظهار داشت که او به سؤالات بیشتر در مورد سلامتی خود پاسخ نمی دهد.
در 16 دسامبر 2008، اپل اعلام کرد که معاون بازاریابی، فیل شیلر (Phil Schiller)، آخرین سخنرانی اصلی شرکت را در کنفرانس مک ورلد و نمایشگاه 2009 ارائه خواهد کرد و دوباره سؤالات در مورد سلامت استیو جابز را احیا خواهد کرد. در بیانیه ای که در 5 ژانویه 2009 در Apple.com داده شد، استیو جابز گفت که چندین ماه از “عدم تعادل هورمونی” رنج می برد. در 14 ژانویه 2009، استیو جابز در یک یادداشت داخلی اپل نوشت که در هفته قبل او “یاد گرفته بود که مسائل مربوط به سلامتی من پیچیده تر از آن چیزی است که من در ابتدا فکر می کردم”. او یک مرخصی شش ماهه را تا پایان ژوئن 2009 اعلام کرد تا به او اجازه دهد بهتر روی سلامتی خود تمرکز کند. تیم کوک، که قبلاً در غیاب جابز در سال 2004 به عنوان مدیر اجرایی فعالیت می کرد، مدیر عامل موقت اپل شد و استیو جابز هنوز درگیر “تصمیمات استراتژیک بزرگ” بود.
در سال 2009، تیم کوک بخشی از کبد خود را به جابز پیشنهاد کرد، زیرا هر دو گروه خونی کمیاب دارند و کبد اهداکننده می تواند بافت را پس از چنین عملی بازسازی کند. استیو جابز فریاد زد، “من هرگز به شما اجازه نمی دهم این کار را انجام دهید. من هرگز آن را انجام نخواهم داد.” در آوریل 2009، استیو جابز تحت پیوند کبد در موسسه پیوند بیمارستان دانشگاه متدیست در ممفیس، تنسی قرار گرفت. پیش آگهی جابز به عنوان “عالی” توصیف شد.
استعفا
در 17 ژانویه 2011، یک سال و نیم پس از بازگشت استیو جابز به کار پس از پیوند کبد، اپل اعلام کرد که به او مرخصی پزشکی اعطا شده است. استیو جابز در نامه ای به کارمندان مرخصی خود را اعلام کرد و بیان کرد که تصمیمش “تا بتواند روی سلامتی خود تمرکز کند” گرفته شده است. همانطور که در زمان مرخصی پزشکی خود در سال 2009 انجام داد، اپل اعلام کرد که تیم کوک عملیات روزانه خود را انجام خواهد داد و جابز همچنان در تصمیمات استراتژیک اصلی شرکت شرکت خواهد کرد. هنگامی که در مرخصی بود، جابز در رویداد راه اندازی iPad 2 در 2 مارس، سخنرانی WWDC در معرفی iCloud در 6 ژوئن و در شورای شهر کوپرتینو در 7 ژوئن ظاهر شد. در 24 آگوست 2011، استیو جابز استعفای خود را از مدیرعاملی اپل اعلام کرد و به هیئت مدیره نامه نوشت: «من همیشه گفتهام اگر روزی برسد که دیگر نتوانم وظایف و انتظاراتم را به عنوان مدیرعامل اپل برآورده کنم، اولین کسی خواهم بود که به شما اطلاع دهید. متأسفانه، آن روز فرا رسیده است.” جابز رئیس هیئت مدیره شد و تیم کوک را به عنوان جانشین خود به عنوان مدیرعامل معرفی کرد. استیو جابز تا روز قبل از مرگش شش هفته بعد به کار برای اپل ادامه داد.
مرگ استیو جابز
استیو جابز حوالی ساعت 3 بعد از ظهر در خانه خود در پالو آلتو، کالیفرنیا درگذشت. استیو جابز در 5 اکتبر 2011، به دلیل عوارض ناشی از عود تومور نورواندوکرین پانکراس سلول جزایری که قبلاً درمان شده بود، که منجر به ایست تنفسی شد. او یک روز قبل از هوش رفته بود و در حالی که همسر، فرزندان و خواهرانش در کنارش بودند جان سپرد. خواهرش، مونا سیمپسون (Mona Simpson)، مرگ او را اینگونه توصیف کرد: “کلمات پایانی استیو، ساعتها قبل، تک هجا بود که سه بار تکرار شد. قبل از سفر، او به خواهرش پتی، سپس برای مدت طولانی به فرزندانش و سپس به خواهرش نگاه کرده بود. شریک زندگی، لورن، و سپس بالای شانه هایشان از کنار آنها گذشت. آخرین کلمات استیو جابز این بود: “اوه وای. اوه وای. اوه وای.” سپس او هوشیاری خود را از دست داد و چند ساعت بعد درگذشت. یک تشییع جنازه خصوصی کوچک در 7 اکتبر 2011 برگزار شد که جزئیات آن به احترام خانواده جابز، علنی نشد. اپل و پیکسار هر کدام اعلامیه هایی درباره مرگ استیو جابز صادر کردند. اپل در همان روز اعلام کرد که هیچ برنامهای برای یک سرویس عمومی ندارند، اما “خیرخواهان” را تشویق میکنند تا پیامهای خاطره خود را به آدرس ایمیلی که برای دریافت چنین پیامهایی ایجاد شده است، ارسال کنند. اپل و مایکروسافت هر دو پرچمهای خود را در سرتاسر دفتر مرکزی و دانشگاههای مربوطه خود به حالت نیمه افراشته درآوردند.
باب ایگر به تمامی املاک دیزنی، از جمله والت دیزنی ورلد و دیزنی لند، دستور داد که پرچم های خود را از 6 تا 12 اکتبر 2011 به حالت نیمه افراشته در بیاورند. به مدت دو هفته پس از مرگ او، اپل در وب سایت شرکتی خود صفحه ساده ای را نشان داد که نام و طول عمر جابز را در کنار پرتره او در مقیاس خاکستری نشان می داد. در 19 اکتبر 2011، کارکنان اپل یک مراسم یادبود خصوصی برای استیو جابز در پردیس اپل در کوپرتینو برگزار کردند. بیوه جابز (Jobs’s widow)، لورن (Laurene) و همچنین کوک (Cook)، بیل کمپبل (Bill Campbell)، نورا جونز (Norah Jones)، ال گور، و کلدپلی در این مراسم حضور داشتند. برخی از خرده فروشی های اپل برای مدت کوتاهی بسته شدند تا کارکنان بتوانند در مراسم یادبود شرکت کنند. ویدئویی از این سرویس در وب سایت اپل آپلود شد.
فرماندار کالیفرنیا جری براون (Jerry Brown) یکشنبه 16 اکتبر 2011 را به عنوان “روز استیو جابز” اعلام کرد. در آن روز، مراسم یادبودی در دانشگاه استنفورد برگزار شد. شرکت کنندگان شامل مدیران اپل و سایر شرکت های فناوری، اعضای رسانه ها، افراد مشهور، دوستان نزدیک استیو جابز و سیاستمداران به همراه خانواده جابز بودند. بونو (Bono)، یو یو ما (Yo-Yo Ma) و جوآن بائز (Joan Baez) در این مراسم که بیش از یک ساعت به طول انجامید اجرا کردند. این سرویس بسیار امن بود، با نگهبانان در تمام دروازه های دانشگاه، و یک هلیکوپتر در بالای سر از ایستگاه خبری منطقه پرواز می کرد. به هر شرکت کننده یک جعبه قهوه ای کوچک به عنوان “هدیه خداحافظی” از جابز داده شد. جعبه حاوی نسخهای از زندگینامه یک یوگی نوشته پاراماهانسا یوگاناندا بود.
دوست دوران کودکی و یکی از بنیانگذاران اپل، استیو وزنیاک، مالک سابق پیکسار، جورج لوکاس رقیب سابق، بنیانگذار مایکروسافت، بیل گیتس و رئیس جمهور باراک اوباما (Barack Obama) همگی اظهاراتی در واکنش به مرگ او پیشنهاد دادند. بنا به درخواست او، استیو جابز در یک قبر بی نشان در پارک یادبود آلتا مسا، تنها گورستان غیر فرقهای در پالو آلتو به خاک سپرده شد. در 7 اکتبر 2021، اپل یک ویدیوی یادبود در یوتیوب به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت جابز منتشر کرد.
زندگی شخصی استیو جابز
ازدواج و همسر استیو جابز
در سال 1989، استیو جابز برای اولین بار با همسر آینده خود لورن پاول (aurene Powell)، هنگامی که در دانشکده بازرگانی استنفورد، جایی که او دانشجو بود، سخنرانی کرد، ملاقات کرد. بلافاصله پس از این رویداد، او اظهار داشت که لورن «در ردیف اول در سالن سخنرانی بود و من نمیتوانستم چشمانم را از او بردارم… مدام رشته افکارم را گم میکردم و کمی گیج میرفتم. پس از سخنرانی، استیو جابز با او در پارکینگ ملاقات کرد و او را برای شام بیرون دعوت کرد. از آن نقطه به بعد، آنها با چند استثناء جزئی، تا پایان عمر او با هم بودند. اولین فرزند جابز و پاول، رید (Reed)، در سپتامبر 1991 متولد شد. پدر جابز، پل، یک سال و نیم بعد، در 5 مارس 1993 درگذشت. خانه دوران کودکی استیو جابز همچنان یک جاذبه توریستی است و در حال حاضر متعلق به نامادری او (همسر دوم پل)، مرلین جابز (Marilyn Jobs) است.
استیو جابز و پاول دو فرزند دیگر داشتند، ارین، متولد اوت 1995، و ایو، متولد می 1998. خانواده در پالو آلتو (Palo Alto)، کالیفرنیا زندگی می کردند. روزنامهنگاری که در محلی بزرگ شده بود، او را بهعنوان صاحب خانهای با “ترسناکترین تزئینات [هالووین] در پالو آلتو… یادم نمیآید که او را دیدهام. مشغول وحشتزدگی بودم. استیو جابز با وجود اینکه میلیاردر بود، اعلام کرد که مانند بیل گیتس، بیشتر ثروت پولی او به فرزندانش واگذار نخواهد شد. این رهبران فناوری همچنین در زمینه دیگری که مربوط به خانواده است، مشترک بودند: هر دو مرد دسترسی فرزندان خود را، سن مناسب، به رسانه های اجتماعی، بازی های رایانه ای و اینترنت محدود می کردند.
خانواده استیو جابز
کریسان برنان خاطرنشان می کند که پس از اخراج جابز از اپل، “او بارها به خاطر رفتارش” نسبت به او و لیزا عذرخواهی کرد. او همچنین بیان می کند که استیو جابز “گفت که او هرگز مسئولیتی را در زمانی که باید به عهده نگرفت، و متاسف بود”. در این زمان، استیو جابز رابطه قوی با لیزا ایجاد کرده بود و زمانی که او نه ساله بود، جابز نامش را در شناسنامه اش از “لیزا برنان” به “لیزا برنان-جابز” تغییر داد. علاوه بر این، استیو جابز و برنان یک رابطه کاری با یکی از والدین لیزا ایجاد کردند، تغییری که برنان به تاثیر خواهر بیولوژیکی تازه پیدا شدهاش، مونا سیمپسون (که برای ترمیم رابطه بین لیزا و جابز کار میکرد) اعتبار میدهد. استیو جابز مونا را پس از پیدا کردن مادر تولدش، جوآن شیبل سیمپسون، مدت کوتاهی پس از اینکه اپل را ترک کرد، پیدا کرد.
با این حال استیو جابز در طول زندگی مادر خواندهاش کلارا با خانوادهاش تماس نگرفت. او بعداً به زندگینامهنویس رسمیاش والتر آیزاکسون گفت: «هیچوقت نمیخواستم (پل و کلارا) احساس کنند که آنها را پدر و مادرم نمیدانم، زیرا آنها کاملاً والدین من بودند. آنقدر آنها را دوست داشتم که هرگز میخواستم آنها از جستجوی من بدانند و حتی از خبرنگاران خواستم که وقتی هر یک از آنها متوجه شدند، سکوت کنند. او شروع به گذراندن زمان زیادی با او کرد و جزئیات بیشتری در مورد پیشینه او و فرزندخواندگی اش آموخت، اطلاعاتی که او را برای یافتن مادر بیولوژیکی اش ترغیب کرد. استیو جابز در شناسنامه خود نام پزشک سانفرانسیسکو را که شیبله در دوران بارداری به او مراجعه کرده بود، یافت. اگرچه دکتر تا زمانی که جابز زنده بود به او کمک نکرد، اما نامه ای برای جابز گذاشت که پس از مرگش باز شود. از آنجا که او بلافاصله پس از مرگ، استیو جابز نامه ای دریافت کرد که در آن آمده بود “مادر او یک دانشجوی مجرد فارغ التحصیل از ویسکانسین به نام جوآن شیبله بود.”
استیو جابز تنها پس از مرگ کلارا در اوایل سال 1986 و پس از دریافت مجوز از پدرش، پل، با شیبله تماس گرفت. علاوه بر این، به احترام پل، از رسانه ها خواست که از جست و جوی او گزارش ندهند. استیو جابز اظهار داشت که انگیزه پیدا کردن مادر تولدش را هم از روی کنجکاوی و هم از روی نیاز “برای اینکه ببیند حالش خوب است یا نه و از او تشکر کند، زیرا خوشحالم که سقط نشدم. او بیست و سه ساله بود. و او برای داشتن من خیلی چیزها را پشت سر گذاشت.” شیبل در اولین ملاقات آنها احساساتی بود (اگرچه با تاریخچه اپل یا نقش جابز در آن آشنایی نداشت) و به او گفت که برای امضای قرارداد تحت فشار قرار گرفته است. اوراق فرزندخواندگی او گفت که از دست دادن او پشیمان است و بارها از او عذرخواهی کرده است. جابز و شیبل در طول باقی عمر خود رابطه دوستانه برقرار کردند و کریسمس را با هم سپری کردند.
در اولین ملاقات، شیبل به استیو جابز گفت که او یک خواهر به نام مونا دارد که از داشتن یک برادر آگاه نبود. سپس شیبله ترتیب ملاقات آنها را در نیویورک جایی که مونا کار می کرد ترتیب داد. اولین برداشت او از استیو جابز این بود که “او کاملاً ساده و دوست داشتنی بود، فقط یک پسر معمولی و شیرین.” جابز بعداً به زندگینامهنویس خود گفت: «مونا در ابتدا از اینکه من در زندگیاش حضور داشته باشد و مادرش از نظر عاطفی نسبت به من بسیار محبتآمیز باشد، هیجانزده نبود… وقتی با هم آشنا شدیم، دوستان بسیار خوبی شدیم، و او برای من است. خانواده. نمی دانم بدون او چه کار می کردم. نمی توانم خواهر بهتری را تصور کنم. من و خواهر خوانده ام، پتی، هرگز صمیمی نبودیم.»
استیو جابز سپس تاریخچه خانوادگی خود را آموخت. شش ماه پس از اینکه او را به فرزندخواندگی واگذار کردند، پدر شیبل درگذشت، او با جندالی ازدواج کرد و آنها صاحب یک دختر به نام مونا شدند. جندلی بیان می کند که پس از پایان دوره دکترا برای کار به سوریه بازگشته و در همین دوران بود که شیبل او را ترک کرد (آنها در سال 1962 طلاق گرفتند). او همچنین بیان می کند که پس از طلاق برای مدتی ارتباط خود را با مونا قطع کرد:
من هم مسئولیت دوری دخترم را در چهار سالگی بر عهده دارم، چون وقتی به سوریه رفتم مادرش از من طلاق گرفت اما بعد از 10 سال دوباره با هم تماس گرفتیم. وقتی مادرش نقل مکان کرد دوباره ارتباطمان قطع شد و من نمی دانستم کجاست، اما از 10 سال پیش به طور مداوم در تماس بودیم و سالی سه بار او را می بینم. سال گذشته برای او سفری ترتیب دادم تا از سوریه و لبنان دیدن کند و او با یکی از بستگانش از فلوریدا رفت.
چند سال بعد، شیبل با یک معلم اسکیت روی یخ، جورج سیمپسون (George Simpson) ازدواج کرد. مونا جندالی نام خانوادگی ناپدری خود را گرفت و بدین ترتیب مونا سیمپسون شد. در سال 1970، شیبله پس از طلاق از همسر دومش، مونا را به لس آنجلس برد و او را به تنهایی بزرگ کرد. وقتی سیمپسون متوجه شد که پدرشان، عبدالفتاح جندلی، در ساکرامنتو، کالیفرنیا زندگی میکند، استیو جابز علاقهای به ملاقات با او نداشت، زیرا معتقد بود جندلی با فرزندانش خوب رفتار نمیکند. سیمپسون به تنهایی به ساکرامنتو رفت و با جندالی که در یک رستوران کوچک کار می کرد ملاقات کرد. جندالی و سیمپسون چندین ساعت صحبت کردند، در این مدت او به او گفت که تدریس را برای تجارت رستوران ترک کرده است. او همچنین گفت که او و شیبل یک فرزند دیگر را برای فرزندخواندگی دادهاند، اما “ما دیگر آن نوزاد را نخواهیم دید. آن نوزاد رفته است.” جندالی همچنین به سیمپسون گفت که زمانی مدیریت یک رستوران مدیترانهای در نزدیکی سن خوزه را بر عهده داشته است و “همه افراد موفق فناوری به آنجا میآمدند. حتی استیو جابز… اوه بله، او قبلاً وارد میشد، و او مرد شیرینی بود و یک تخلیه کننده بزرگ.”
پس از شنیدن این بازدید، استیو جابز به یاد آورد که “شگفتانگیز بود… من چند بار به آن رستوران رفته بودم، و به یاد دارم که صاحب آن رستوران را ملاقات کردم. او سوری بود. اما جابز هنوز نمی خواستم جندلی را ملاقات کنم زیرا “من در آن زمان مردی ثروتمند بودم و به او اعتماد نداشتم که سعی کند من را باج خواهی کند یا در مورد آن به مطبوعات مراجعه نکند … از مونا خواستم که در مورد من به او چیزی نگوید. جندلی بعداً از طریق یک وبلاگ آنلاین به رابطه خود با جابز پی برد. او سپس با سیمپسون تماس گرفت و پرسید: “این موضوع در مورد استیو جابز چیست؟” سیمپسون به او گفت که درست است و بعداً اظهار داشت: “پدر من متفکر و داستاننویس زیبایی است، اما او بسیار بسیار منفعل است… او هرگز با استیو تماس نگرفت.” با اعضای خانواده ملاقات کرد، او فرض کرد که جابز در نهایت می خواهد پدرشان را ملاقات کند، اما او هرگز این کار را نکرد. استیو جابز همچنین هرگز به میراث سوریه یا خاورمیانه خود علاقه نشان نداد. سیمپسون در رمان «پدر گمشده» در سال 1992، جستجوی پدرشان را تخیلی ساخت. ملک جندلی پسر عموی آنهاست.
افتخارات و جوایز استیو جابز
- 1985: مدال ملی فناوری (با استیو وزنیاک)، توسط رئیس جمهور ایالات متحده رونالد ریگان اهدا شد.
- 1987: جایزه جفرسون برای خدمات عمومی.
- 1989: کارآفرین دهه توسط مجله Inc.
- 1991: جایزه هاوارد ولوم از کالج رید.
- 2004–2010: در پنج موقعیت جداگانه در میان 100 فرد تأثیرگذار جهان در Time فهرست شده است.
- 2007: توسط مجله Fortune به عنوان قدرتمندترین فرد در تجارت انتخاب شد.
- 2007: در تالار مشاهیر کالیفرنیا، واقع در موزه تاریخ، زنان و هنر کالیفرنیا.
- 2012: جایزه گرمی Trustees Award، جایزه ای برای کسانی که صنعت موسیقی را در زمینه های غیر مرتبط با اجرا تحت تاثیر قرار داده اند.
- 2012: پس از مرگ با یک جایزه دستاورد ادیسون به دلیل تعهد او به نوآوری در طول زندگی حرفه ای خود مفتخر شد.
- 2013: پس از مرگ به عنوان یک افسانه دیزنی معرفی شد.
- 2017: تئاتر استیو جابز در اپل پارک افتتاح شد.